شعر در ایران قدمت زیادی دارد. از ایام گذشته، این سرزمین شاعران بسیاری را به خود دیده است. یکی از مشهورترین شاعران معاصر هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) است. هوشنگ ابتهاج هم در زمینه شعر نو و هم در زمینه شعر سنتی فعالیت می‌کند. وی در هر دو زمینه اشعار خوب و گیرایی از خود به یادگار گذاشته است. در شعر معاصر فارسی، غزلیات سایه در شمار آثار خوب و خواندنی قرار می‌گیرند. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع و زبان روان و موزون و هماهنگ با غزل، از بارزترین ویژگی‌های شعر اوست. دراین مقاله سعی شده است زوایایی از زندگی و ویژگی‌های شعر سایه بیان شود.

آشنایی با شعرای بزرگی که آینه تمام‌نمایی از تاریخ و فرهنگ معاصر هستند و خواندن آثار بی‌نظیرشان برای هر ایرانی اهل ذوق و ادبیاتی کاملا دل‌نشین و جذاب است. با ما همراه باشید تا در این مقاله از سایه برای‌تان بگوییم.

زندگی

هوشنگ ابتهاج

امیر هوشنگ ابتهاج در روز یکشنبه، ششم اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت بود که مدتی ریاست بیمارستان پورسینای این شهر را بر عهده داشت. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت گذراند و برای تکمیل دوره دبیرستان راهی تهران شد. در همین دوران بود که اولین دفتر شعر خود به نام «نخستین نغمه‌ها» را منتشر کرد.

آثار

ابتهاج مدتی به‌ عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران مشغول به کار شد. از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گل‌ها در رادیو ایران بود. وی همچنین برنامه موسیقایی گلچین هفته را پایه‌گذاری کرد. تعدادی از غزل‌ها، تصنیف‌ها و اشعار نیمایی او از سوی موسیقی‌دانان معروف ایرانی همچون محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و حسین قوامی اجرا شده‌‌اند. تصنیف خاطره‌انگیز «تو ای پری کجایی» و تصنیف «سپیده» از معروف‌ترین نمونه اشعار سایه هستند. هوشنگ ابتهاج بعد از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ (حادثه میدان ژاله) به ‌همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به‌ نشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.

از مهم‌ترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح غزل‌های حافظ است. این اثر با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در سال ۱۳۷۲ از طرف نشر کارنامه به ‌چاپ رسید. بار دیگر نیز با تجدید نظر و اصلاحات جدید منتشر شد. سایه سال‌های زیادی را صرف پژوهش و حافظ‌شناسی کرد. این کتاب حاصل تمام آن تلاش‌ها و زحمات است که در مقدمه آن را به همسرش آلما پیشکش کرده‌ است.

در روز ۱۲ مهر سال ۱۳۹۷ در مراسم پایانی «ششمین جشنواره بین‌المللی هنر برای صلح»، نشان عالی با عنوان «هنر برای صلح» به هوشنگ ابتهاج و سه هنرمند دیگر اهدا شد.

اشعار هوشنگ ابتهاج

 هوشنگ ابتهاج

سایه در آغاز، همچون شهریار، مدتی کوشید تا به راه نیما یوشیج برود. اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به‌ ویژه پس از سرودن ققنوس، با طبع او که شاعری غزل‌سرا بود همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان غزل‌سرایی بود دنبال کرد. شاید عنایت ابتهاج به غزل و قصیده، به علت ارادت وی به حافظ است. گرچه شور مولانا در میان اغلب غزل‌هایش موج مى‌زند. ارادت و جان‌نثارى ابتهاج به حافظ، به وضوح در کتاب ژرف و ارزشمندش «حافظ به سعی سایه» قابل درک است.

نمونه غزل از سایه:

« مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت…»

 

«عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کند

عاشق آن است که دل را حرم یار کند…»

غلامحسین یوسفی درباره شعر ابتهاج چنین می‌گوید: «در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه در شمار آثار خوب و خواندنی هستند. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش‌ترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگی‌های شعر وی هستند. رنگ اجتماعی ظریف آن نیز یادآور شیوه دل‌پذیر حافظ است. از جمله غزل‌های برجسته او می‌توان «دوزخ روح»، «شبیخون»، «خون‌بها»، «گریه لیلی»، «چشمی کنار پنجره انتظار» و «نقش دیگر» را نام برد.»

اشعار نو سایه درون ‌مایه‌ای تازه و ابتکاری دارد. چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درون‌مایه ابتکاری همگام شده، نتیجه مطلوبی به ‌بار آورده‌ است.

شعر نو از سایه:

«آفتابا چه خبر؟

این همه راه آمده‌ای

که به این خاک غریبی برسی؟

ارغوانم را دیدی سر راه؟

مثل من پیر شده ست؟

چه به او گفتی؟ او با تو چه گفت؟

نه، چرا می‌پرسم

ارغوان خاموش است

دیرگاهی‌ست که او خاموش است

آشنایان زبانش همه رفته‌ند

ارغوان ویران است

هر دومان ویرانیم»

اشعار ابتهاج مانند آینه‌ای است که شاید تا نسل‌ها بعد بشود خود را در قاب کلماتش دید. شـعر سایه دارای گستردگی و ابعاد بسیاری است. ابتهاج شعر را به اشکال گوناگون به چالش می‌کشد. گاهی شعر او داراى پیچیدگى‌هاى زبانى و هنرى است. گاهی نیز وسیله‌ایست برای بیان افکارش. گاهى شعر براى ابتهاج نقش یک رسانه را دارد که آگاهى مى‌دهـد. گاهى هم تصویر ذهن خلاق و بسیط اوست. به یک معنا، امیر هوشنگ ابتهاج یا همان سایه، تمام عمر با شعر زندگى کرده است. شعر هم هنر اوست و هم ابزار او به عنوان یک روشنفکر، که در اجتماع اثر می‌گذارد. بنابراین می‌توان گفت، هوشنگ ابتهاج شعر را از زوایاى متعدد مى‌بیند. از هر زاویه نیز با آن متفاوت برخورد مى‌کند.

علاقه‌مندان به بیوگرافی در مالتینا بخوانند:

سهراب سپهری؛ تصویرگر عاشق شعرها و شاعر پاک درخت‌ها

آثار هوشنگ ابتهاج

 هوشنگ ابتهاج

در سال ۱۳۲۵ اولین مجموعه شعرش «نخستین نغمه‌ها» را منتشر کرد که شامل اشعاری به سبک کهن بود. در آن سال‌ها هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. پس از آن، «سراب» نخستین مجموعه او به اسلوب جدید است. البته قالب همان چهارپاره است که مضمونی از نوع غزل و بیان احساسات و عواطف فردی عواطفی واقعی و طبیعی دارد. مجموعه «سیاه مشق» پس از «سراب» منتشر شد. با این حال شعرهای آن متعلق به سال‌های ۲۵ تا ۲۹ شاعر هستند. در این مجموعه، ابتهاج تعدادی از غزل‌های خود را چاپ کرد و توانایی‌اش در غزل‌سرایی را نشان داد. به طوری که می‌توان گفت برخی از غزل‌های او از بهترین غزل‌های آن دوران به‌ شمار می‌روند.

سایه در آثار بعدی‌اش، غزل‌های عاشقانه را رها کرد. وی با کتاب «شبگیر» که حاصل سال‌های پر جنب و جوش پیش از سال ۱۳۳۲ است به سرایش شعرهای اجتماعی روی آورد. مجموعه «چند برگ از یلدا» او، راه تازه‌ای را در شعر معاصر گشود.

هوشنگ ابتهاج مثنوی «قصه خون دل» را پس از درگذشت احسان طبری در بهار ۱۳۶۸، به یاد او سرود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که بخش عمده‌ای از شهرت ابتهاج، مدیون وابستگی او به حزب توده ایران بوده‌ است.

آثار هوشنگ ابتهاج به ترتیب بر این پایه‌اند:

  • نخستین نغمه‌ها، ۱۳۲۵؛
  • سراب، ۱۳۳۰؛
  • سیاه مشق، فروردین ۱۳۳۲؛
  • شبگیر، مرداد ۱۳۳۲؛
  • زمین، دی ۱۳۳۴؛
  • چند برگ از یلدا، آبان ۱۳۴۴؛
  • یادنامه، مهر ۱۳۴۸ (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننتس و روبن)؛
  • تا صبح شب یلدا، مهر ۱۳۶۰؛
  • یادگار خون سرو، بهمن ۱۳۶۰؛
  • حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)؛
  • تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)؛
  • بانگ نی.

از این میان «سیاه مشق» و «تاسیان» تنها دفترهایی هستند که ابتهاج با تجدیدنظر در محتوا به چاپ‌ بعدی رساند. این دو اثر مجموعه و چکیده همه شعرهایش هستند. مجموعه «بانگ نی» نیز در پاییز سال ۱۳۹۵ بدون آگاهی وی منتشر شد.

«مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت…»

 

علاقه‌مندان به بیوگرافی در مالتینا بخوانند:

بیوگرافی ترانه علیدوستی، از ترانه معصوم ۱۵ ساله تا مادر فولاد زره

موسیقی در شعرهای هوشنگ ابتهاج

شاعر معاصر

شناخت کامل سایه از موسیقی اصیل ایرانی و آشنایی و همکاري او با بزرگان عرصه آواز و موسیقی، باعث دقت بیشتر او براي گزینش وزن‌هاي زیبا و گوش‌نواز در اشعارش شده است. از سویی دیگر پیوند عمیق و ناگسستنی که همواره بین موسیقی و شعر وجوداشته و نیاز متقابل این دو هنر به یکدیگر در کنار تسلط و علم سایه به هر دو، باعث به وجود آمدن ریتم و آهنگ دلنوازی در شعر  او شده است. ریتمی که با خواندن اشعارش بدون شک به این نکته خواهیم رسید. شاعر بارها و بارها شعرش را از بعد موسیقایی سنجیده و شعری ناب و بدون نقص را تقدیم خواننده نموده است. البته ذکر این نکته ضروری است که توجه سایه به موسیقی شعرش به هیچ وجه او را از دنیاي خیال‌انگیز شعر دور نکرده است.

توجه ویژه هوشنگ ابتهاج به موسیقی شعر، به گونه‌اي است که می‌توان موسیقیِ را، ستون فقرات شعر او دانست. موسیقی بیرونی مندرج در شعر سایه از مهم‌ترین جلوه‌هاي موسیقی شعر او به شمار می‌آید. موسیقی بیرونی دربرگیرنده بحر و وزن در شعر است. دقت فراوان سایه در انتخاب وزن‌هاي زیبا و گوش‌نواز در اشعارش بسیار مورد توجه و تحسین قرار گرفته است.

بررسی موسیقی بیرونی در شعرهای سایه

با  توجه به روحیه‌ آرام و منش خاص سایه، درصد بالایی از غزلیات او در حوزه‌ بحرهایی قرار می‌گیرند که اغلب داراي آهنگ و موسیقی نرم و عاشقانه هستند. در دنیای موسیقایی شعر در زمره‌ی بحور پرکاربرد شمرده می‌شوند. در مجموعه «تاسیان» نیز بیشترین کاربرد بحر به ترتیب مربوط به بحرهاي رمل، مضارع و هزج می‌باشد.

سایه تناسب وزن با محتوا را به خوبی در شعرش مراعات نموده است. براي مثال زمانی که از بحر رمل در سرایش اشعارش بهره می‌جوید به دلیل ماهیت این بحر که لطیف و عاشقانه است، اشعاری با درون‌مایه عاطفی و عاشقانه را در آن گنجانده است. در سایر بحرها نیز این تعادل میان وزن و محتوا مشاهده می‌شود. رعایت وزن در تمامی اشعار سایه، چه سنتی و چه نیمایی، از ضروریات شعری اوست.

از ایران ای سرای امید تا این شعر:

«نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست…»

تاثیر موسیقی اشعار ابتهاج

محمدرضا شجریان

گفته می‌شود که دلیل نفوذ اشعار ابتهاج در میان طبقات مختلف اجتماعى چند نسل گذشته و امروز، توسل خوانندگان موسیقى به اشعار اوست. این جمله ادعاى بى‌راهى نمى‌نماید. اما باید بر این گفته افزود که تسلط، مهارت و شناخت ابتهاج بر موسیقى چنان است که با اشعارش بارها به موسیقیدان‌هـاى ایرانى سرشناسى چون محمدرضا شجریان و لطفى و… جهت واقعى را نمایانده است. این کار او تنها از طریق همان شعر صورت پذیرفته است. نه از طریق زد و بند و نصیحت و نقد و غیره.

ابتهاج، راهبر گروه چاووش یکى از گروه‌هاى موسیقی در آستانه انقلاب مردمی ایران بود که با حضور هنرمندانی چون لطفی، علیزاده، مشکاتیان، شجریان و… ماندگارترین تصنیف‌ها وترانه‌هاى انقلابی بعد از مشروطه را رقم زد. یکی از علت‌های مراجعه بسیاری از هنرمندان و موسیقیدانان به آثار ابتهاج، روح موسیقیایى نهفته در آن است. چنان که همایون خرم، آهنگ‌ساز معروف برنامه «گل‌ها» که با ترانه‌هاى ابتهاج آهنگ ساخته، دلیل اصلی استفاده موسیقی‌دانان از اشعار سایه را منبع سرشار از الهام این اشعار به موسیقى‌شناسان مى داند. ابتهاج پیش از آن که شاعر باشد، اهل موسیقی است.

او مى داند که کلام آهنگ و نت و ریتم و ملودی، قوی‌تر و نافذتر از کلمه است. به همین علت اغلب اشعارش غرق در موسیقی است. جالب آن است که در منزل این بزرگ مرد ادبیات معاصر، بیش از آن که سخن از شعر و شاعرى باشد، صحبت از موسیقی و بحث درباره آن در میان است. سایه چه کلاسیک غربی و چه موسیقی کلاسیک ایرانی را به غایت عمیق و درست مى‌شناسد.

علاقه‌مندان به بیوگرافی در مالتینا بخوانند:

مهران مدیری، پدیده بی تکرار

مخاطب شعرهای هوشنگ ابتهاج کیست؟

شاعر معاصر

ابتهاج در ایام جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام «گالیا» شد که در رشت زندگی می‌کرد. این عشق دوران جوانی دست‌مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن روزها سرود. بعدها نیز که ایران درگیر خون‌ریزی و جنگ و بحران شد، وی شعری به نام «دیرست گالیا…» با اشاره به‌ همان رابطه عاشقانه‌اش در گیرودار مسائل سیاسی خلق کرد. وی بعدها در سال ۱۳۳۷ با آلما مایکیال ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد.

«دیر است، گالیا!

در گوش من فسانه دلدادگی مخوان

دیگر ز من ترانه شوریدگی مخواه

دیر است، گالیا! به ره افتاد کاروان

عشق من و تو؟ … آه

این هم حکایتی است

اما، درین زمانه که درمانده هر کسی

از بهر نان شب،

دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست

شاد و شکفته، در شب جشن تولدت

تو بیست شمع خواهی افروخت تابناک

امشب هزار دختر همسال تو، ولی

خوابیده‌اند گرسنه و لخت، روی خاک

زیباست رقص و ناز سرانگشتهای تو

بر پرده‌های سبز

اما، هزار دختر بافنده این زمان

با چرک و خون زخم سرانگشت‌هایشان

جان می‌کنند در قفس تنگ کارگاه

از بهر دستمزد حقیری که بیش از آن

پرتاب می‌کنی تو به دامان یک گدا…»

هوشنگ ابتهاج با شوخی و به روش خودش به این پرسش پاسخ می‌دهد. ویدیوی زیر را تماشا کنید.

سیاست و فرهنگ

هوشنگ ابتهاج در مهرماه سال ۱۳۹۲ در گفت ‌و گو با مجله مهرنامه که از طرف محمد قوچانی، مهدی یزدانی‌خرم و علیرضا غلامی انجام شد، درباره روابطش با حزب توده گفته‌ است: «عضو حزب توده نبودم. اما همیشه سوسیالیست بودم و به توده‌ای‌ها احترام می‌گذاشتم. من رفیق آن‌ها بودم و با آن‌ها هم‌عقیده بودم.»

وی همچنین افزوده بود: «من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم. هنوز هم باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست. کمونیسم هم یک آرمان دور است. تا به ‌قول معروف، یک انسان طراز نوین ساخته نشود، که هرکس به‌اندازه کارش بخواهد و بهره‌مند گردد، کمونیسم قابل تحقق نیست.»

مهرنامه گفته‌است این گفت‌ و گو نخستین مصاحبه مطبوعاتی هوشنگ ابتهاج با یک نشریه معتبر است.

اخراج از کانون نویسندگان ایران

در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی که هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودند، تصمیم گرفتند هوشنگ ابتهاج، به‌آذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند را به‌علت نقض مرام‌نامه و اساس‌نامه کانون تعلیق کنند. این تصمیم درنهایت از طرف مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران، که به ‌صورت فوق‌العاده برگزار شده بود، به تایید رسید. این امر در نهایت منجر به اخراج کل عناصر توده‌ای، به‌همراه این پنج نفر، از کانون نویسندگان ایران شد.

علاقه‌مندان به بیوگرافی در مالتینا بخوانند:

فاضل نظری؛ رکوردشکن ادبیات معاصر را بهتر بشناسید

در پایان

 هوشنگ ابتهاج

پس از آن که فرزندان سایه آهنگ رفتن را از این دیار کردند، سایه و آلما (همسرش) نیز به دنبال آنان روانه آلمان شدند. خانواده ابتهاج هم اکنون در این کشور به سر می‌برند.

بدون تردید پویایی  پیشرفت شعر معاصر، مدیون زحمات و شعر مردان کهنی چون هوشنگ ابتهاج است. زبان و بیان ساده و در عین حال زیبا و خیال‌انگیز، اندیشه‌هاي والای نهفته در اشعار سایه و از همه مهم‌تر، پرداختن به آن چه دغدغه مردم عصر اوست،  یا به عبارتی داشتن شعری متعهد، از او شاعري منحصر به فرد و محبوب در بین ادب‌دوستان ساخته است.

برای خواندن سایر مطالب مفید و بیوگرافی‌های بیش‌تر، به وبلاگ مالتینا سر بزنید.

اگر اهل ادبیات، فیلم و موسیقی هستید در بخش فرهنگی این وبسایت مالتینا تحت عنوان فیلم و موسیقی، می‌توانید محصولات ارزنده‌ای را جست و جو کنید.

منابع: fa.wikipedia.org، motamem.org، mov.tebyan.net، pab.journals.pnu.ac.ir، etedalenokhbegan.ir