اگر شما نیز در شرایط ازدواج با شغل خود به سر میبرید، میتوان به جرات گفت که مسیرهای ارتباطی عاطفی با نزدیکان خود، به ویژه همسرتان را مسدود ساختهاید. عده افرادی که با کار خود ازدواج کرده و به این شکل خود را در یک حصار غیرقابل نفوذ قرار دادهاند، کم نیست و همیشه در مقابل این افراد، همسرانشان غمگین و آزرده خاطر هستند. ببینیم نشانههای این روش زندگی چیست و چطور میتوان به بازگشت افراد به نقطه تعادل میان کار و زندگی، کمک کرد.
ازدواج با شغل
یکی از دلایل پررنگی که باعث میشود افراد با کار خود ازدواج کرده و به نوعی خود را به آن اختصاص دهند، مشکلاتی است که در کودکی ریشه دارند. احساس ناامنی در گذشته و به ویژه در کودکی، باعث میشود که فرد در بزرگسالی خود را در شرایط کاریاش غرق ساخته و از ارتباط مستقیم با آدمهای دنیای خارج از آن، گریزان باشد. در حقیقت این عده خود را در معرض آسیب روابط عاطفی و حتی اجتماعی مبتنی بر عاطفه قرار نمیدهند.
رفتارها و قراردادهای اجباری در محیط کار موجب میشود تا فرد خود را در فضایی ایمن احساس کرده و ریسک وارد آمدن ضربه عاطفی را احساس نکند. به نظر میرسد که در محیط کاری کمتر با شرایطی روبرو هستیم که درگیری عاطفی و قلبی ایجاد شده و از آن جهت نیز آسیبپذیری کمتری داریم. شاید قوانین حاکم بر تعاملات اجتماعی رسمی در محیط کار، اجازه میدهد تا هر فرد در حصار خویش قرار گرفته و اجازه ورود سایرین جلوتر از پوسته خود را ندهد.
افرادی که قادر به برقراری تعادل میان کار و زندگی خصوصی خود نیستند و به طور مطلق به کار تعلق پیدا کردهاند، غالبا از این خط شکننده باز کردن دنیای احساسات و عواطف خود، یک هراس حتی ناخودآگاه دارند. این عده روابط رسمی را از آن جهت ترجیح میدهند که پیشروی از یک سطح بیشتر نداشته و همیشه در یک حد تعریف شده باقی میمانند.
از سویی دیگر برخی افراد نیز به راستی عاشق کار خود هستند. آنها به حدی از شرایط شغلی خود رضایت داشته و آن را میستایند که ترجیح میدهد بیشتر وقت را در شرایط کاری به سر برده و زمانی نیز که از آن فارغ هستند، به صحبت کردن در باب آن و دنبال کردن مسائل مربوط به آن میپردازند. این افراد حتی اگر صحبتی طولانی با همسر خویش داشته باشند، به حتما این صحبت درباره کار و مسائل مربوط به آن خواهد بود.
نشانههایی که ثابت میکنند شما با کار خود ازدواج کردهاید
صحبت در مورد کار جایگزین هر گپ و گفت دیگری شده است
اگر در جمعهای خانوادگی به جای صحبت کردن درباره مسائل روزمره و هر چیزی به جز کار، ترجیح میدهید درباره کار خود صحبت کرده و همیشه بحث را به نوعی به سمت آن میبرید، باید گفت که شما با شغل خود ازدواج کردهاید. به این شکل حتی زمانی که در محل کار خود نیستید، زمان خود را به صحبت کردن درباره آن میگذرانید. بدون شک اشتیاق پایان ناپذیر شما برای صحبت کردن درباره کار و حواشی مربوط به آن، نشانه یک چیز بیشتر نیست: ازدواج با شغل
شغل خود را به شکل یک سرگرمی میبینید
آیا روزهایی که از چیزی به جز کار، لذت میبردید، به یاد میآورید؟ زمانی عاشق آشپزی بوده، سینما رفته و یا به دنبال جمع دوستان بودید. اکنون لذت شما در کار کردن خلاصه شده است و چیز دیگری برایتان جذاب نیست. این نیز نشانه دیگری از ازدواج با شغل است که باید آن را به عنوان یک علامت هشدار دهنده در نظر بگیرید. رفته رفته هیچ چیزی جز کار کردن برایتان جذاب نیست و نمیتوانید از تفریحات عادی زندگی لذت ببرید.
سندروم لرزش فانتوم را تجربه میکنید
باور کنید یا نه، سندروم لرزش فانتوم یک تجربه واقعی است و این را باید از افرادی بپرسید که گاه و بیگاه در جیب خود احساس لرزش گوشی تلفن همراه را دارند. این تجربه مرموز به این شکل است که بی آن که تلفن همراه شما به واقع زنگ یا ویبره بخورد، صدای زنگ یا ویبره آن را احساس خواهید کرد. این ناشی از ساعات طولانی کار و تمرکز روی شرایط کاری است که باعث میشود حتی در زمان دوری از محیط کاری خود، سندروم وابسته به آن را احساس کنید.
در خواب نیز مسائل کاری را دنبال میکنید
به نظر میرسد که ۸ ساعت در شبانه روز میخوابید، اما در واقع این یک زمان اضافه کاری باید برای شما محسوب شود. فکر ایمیلهایی که باید ارسال کنید، مرور جلسات و مسائل کاری در کار، کابوسهای مرتبط به آنها و غیره همه در زمان خواب به ذهن و رویاهای شبانهتان هجوم آورده و باعث میشوند تا زمان خواب نیز به نوعی با اشتغال شما پیوند داشته باشد.
همین طور بخوانید: برای موفقیت در کسب و کار برای طولانی مدت چه کارهایی باید انجام دهیم؟
اوقات فراغت شما، زمان پیگیری دریافت و ارسال ایمیلها است
برای شخصی که ازدواج با شغل را انتخاب کرده است، زمان شخصی و اوقات فراغت به معنای زمان پیگیری دریافت و ارسال ایمیلها است. در این زمان است که لباس راحتی پوشیده، روی مبل لم داده و تازه به سراغ چک کردن ایمیلها و پاسخ دادن به آنها هستید. این تعریفی از اوقات فراغت از کار شخصی است که با کار خویش ازدواج کرده و به طور کلی به آن اختصاص دارد.
راهکارهای حفظ تعادل و گذار از ازدواج با شغل کدامند؟
در بالا توصیفی از ازدواج با شغل را ارائه کردیم که میتواند برای هر دوی خانمها و آقایان مصداق داشته باشد. اما ببینیم، چطور میتوان تعادل را در این میان حفظ کرده و خط و مرز مشخصی میان زندگی شخصی و خانوادگی و اشتغال، در نظر گرفت.
زندگی خود را اولویتبندی کنید
حتی اگر لازم است که این اولویتبندی را روی کاغذ بیاورید. چه چیزهایی برای شما اولویت دارند؟ همسر، فرزندان؟ پول، شهرت، اعتبار؟ به حتم اگر به اعماق قلب خود رجوع کنید در نهایت و در مقام انتخاب، خانواده از اهمیت بیشتر برخوردار بوده و باید این را با عمق جان خویش، باور داشته و به سطح افکار خود برسانید.
با وارد شدن به منزل، ارتباطات کاری غیرضروری خود را قطع کنید
زمانی که از محل کار خود خارج شده و به منزل میرسید، لپ تاپ، وای فای گوشی و غیره را قطع کرده و تمام اوقات خود را به استراحت یا وقت گذرانی با خانواده اختصاص دهید. البته این برای افراد با مشاغل خاص چون پزشکان، وکلا و مانند آنها، کاربرد ندارد.
از خود بپرسید که چرا کار میکنید؟
از خود بپرسید که چرا کار میکنید؟ آیا کار کردن شما برای رسیدن به انتفاع و طی کردن زندگی آسودهتر و مرفهتر نیست؟ آیا به دلیل ارتزاق خانواده مشغول به کار نیستید؟ با این حساب اولویت خانواده شما است و تمام این تلاشها برای رسیدن به یک زندگی برتر است. به این ترتیب باید اولویتهای خود را در نظر داشته و هرگز آنها را قربانی اشتغال خود نکنید.
بیش از ظرفیت خود، مسئولیت نپذیرید
یکی از دلایل اصلی درگیری پیوسته با کار و حواشی آن، قبول مسئولیت بیش از حد است. در صورتی که بیش از ظرفیت خود مسئولیت بپذیرید، بدیهی است که ناچار و ناخودآگاه تمام زمان خود را به آن اختصاص میدهید. باور کنید که شما ظرفیتهایی دارید و باید به اندازه آن، گام بردارید.
پیشنهاد مطالعه: چگونه شغل مناسب خود را پیدا کنیم؟ به همراه تست شخصیت شناسی MBTI
سخن پایانی
آیا شما نیز ازدواج با شغل خود را انتخاب کردهاید یا در اطراف شما چنین شخصی وجود دارد؟ چه علائم دیگری در این خصوص دیده یا میشناسید؟ ایدههای شما برای برقراری تعادل میان کار و زندگی خصوصی چیست و چطور میتوان وزن مناسبی به هر یک از این دو اختصاص داد؟
منابع: psychologytoday ، theguardian ، familyeducation ، agencycentral