در حقیقت یک روش عادی برای شروع یک رابطه وجود ندارد. برخی از افراد یک قرار عاشقانه میگذارند و سپس قراری دیگر و دیگر و یک روز به خود میآیند و هر دو متوجه میشوند که در یک رابطه قرار گرفتهاند و باید برای تصمیم ازدواج عجله کنند یا آن را به تعویق بیاندازند. برخی از افراد نیز با هم ملاقات میکنند و اوضاع را سبک و سنگین میکنند و یک روز با گفتن عبارت “ما وارد رابطه شدهایم؟!” اوضاع را رسمی میکنند.
تصمیم ازدواج
گاهی یک دوستی عمیق و پاک در ابتدا شکل میگیرد و به مرور عشق به دنبال میآورد تا اینکه در نهایت این دوستی و عشق به سطحی بالاتر انتقال می یابد.
اما معمولا پس از اینکه این اتفاقات در ابتدا رخ میدهد خود را به صورت ناگهانی در یک رابطه میبینید.
شما حتی اگر با شخص مورد علاقه خود به همراه هم نباشید این رابطه جدید را به صورت مداوم به همراه خود دارید. در این حالت شما مسائل سخت زندگی بشری را رها کردهاید و وارد این رابطه که حسی عالی به شما میدهد شدهاید و سپس متوجه میشوید که تمام آهنگهای عاشقانه برایتان معنادار شدهاند.
اوضاع برای مدتی به همین روال پیش میرود اما با گذر زمان متوجه تغییر اوضاع خواهید شد.
آن جهان رویایی و رنگارنگ تا حدی رنگ میبازد و در نهایت محو میشود. فرد بی نقصی که او را یافته بودید شروع به گفتن و انجام دادن چیزهای نامناسب میکند.
برخی کارهای بامزهای که به آنها میخندید تبدیل به مسائلی میشوند که بیش از خنده سبب آزار شما میشوند و سبب میشوند گمان کنید با فرد نامناسبی قرار عاشقانه داشتهاید. گاهی اوضاع از این هم فراتر میرود و تمام آن حسهای زیبا تبدیل به حالت استیصال و درماندگی میشود و رابطهای که به نظر میرسید سبب تقویت روح شما میشد هم اکنون انرژی شما را میگیرد.
تمام مشخصات منفی که در پشت مهی از عشق پنهان شده بودند هماکنون در جلوی چشمانتان نمایان خواهد شد و مثل یک وزنه سنگین شما را به پایین میکشد و بسیاری از روابط در این مرحله به اتمام میرسد.
اما شاید دیدن نقاط منفی شریکتان سبب شود کمی خود را عقب بکشید و به مسائل بد و خوب بهتر نگاه کنید. شما در این مرحله تمام آن نقاط رنگی و رویایی و تمام نقاط تاریک و ترسناک را کنار میگذارید و آن شخصی که در حقیقت با او قرار گذاشتهاید را بررسی میکنید.
یعنی شخصی که هم نقاط بسیار مثبت دارد و هم نقاط منفی و معمولی و مثل هر شخص دیگری یک شخص سه بعدی است.
شما بدترین و بهترین نقاط را بررسی میکنید و میبینید که این فرد با شما همراه بوده است یا خیر.
در این مرحله ممکن است به این نتیجه برسید که این فرد را دوست دارید و میخواهید زندگی خود را با او ادامه دهید. اما درست در زمانی که اوضاع ساده میشود گاهی یک اتفاق دیگر رخ میدهد.
در اکثر نقاط جهان، جامعه دید خوبی به یک رابطه طولانی ندارد. برای یک جامعه، رابطه حکم یک آزمون را دارد که شما را برای انجام یک تصمیمگیری آماده میکند. اگر سالها از یک رابطه بگذرد و هیچ تصمیمی اتخاذ نشود، جامعه بیان میکند که احتمالا این رابطه با مشکل رو به رو است. برای اینکه این مسئله حل شود جامعه از زوایای مختلف به زوجین فشار وارد میکند تا تصمیم نهایی خود را اتخاذ کنند.
برخی از افراد به جامعه اهمیتی نمیدهند اما اکثر ما اهمیت میدهیم.
برای اغلب ما قوانین جامعه، قوانین خود ما نیز به حساب میآیند.
در این زمان حس میکنید که شما شریکتان در یک مسیر بیهدف قرار دارید و زمان تصمیمگیری فرا رسیده است.
رابطه شما باید تبدیل به همه چیز شما برای همیشه شود و یا دیگر همه چیز برای همیشه میان شما تمام شود.
یک فرد عادی معمولا نمیتواند به درستی این تصمیم را بگیرد.
ما اینگونه بزرگ شدهایم که بدانیم در زندگی باید تعهد داشت و زندگی زناشویی ۶۰ ساله در آن باب شده است. ما در جوامعی کوچک که انتخابهای زیادی در دسترس نبوده است رشد کردهایم. اکثر ما زمانی که دست به تصمیم ازدواج میزنیم تقریبا تجربیات کمی در امر روابط داریم و در مورد خود در بزرگسالی نیز درک درستی نداریم.
اما جامعه به این مسائل اهمیتی نمیدهد و در نتیجه شما مجبور به تصمیمگیری برای ازدواج خواهید بود.
افراد برای تصمیم ازدواج از چهار روش اصلی استفاده میکنند:
روش ۱: بگذارید شخص دیگر تصمیم بگیرد
ساده ترین راه برای مدیریت این تصمیم این است که اصلا آن را مدیریت نکنید. زمانی که بر روی یک قایق شناور در مسیر سرازیری قرار دارید نقشی انفعالی به خود میگیرید و بر روی اینکه به کجا میروید کنترلی ندارید و اجازه میدهید جریان آب شما را هدایت کند. زمانی که به اواسط ۲۰ سالگی میرسید نیز صبر میکنید تا به رابطه بعدی خود وارد شوید و سپس با این فرد در هر زمانی که او بخواهد و حتی فارغ از اینکه بدانید این رابطه برایتان خوب است یا بد، به هر شکلی که باشد ازدواج میکنید.
روش ۲: بگذارید احساسات چهارگانه تصمیمگیری کنند
برای افرادی که تصمیم دارند به صورت جدیتر تصمیم برای ازدواج را خود اتخاذ کنند، راه سادهی دیگری که در دسترس است این است که بگذارند احساسات چهارگانه به کمک آنها بیاید. زمانی که میخواهید برای ازدواج تصمیم بگیرید صداهای زیادی از سالیان دور تاکنون به ذهن شما سرازیر میشود. هر یک از این صداها نقشی خاص در ثبات زندگی ما دارند اما زمانی که بحث به موضوع مهم و حساس تصمیم ازدواج میرسد ناگهان ذهنتان از هجوم این صداها پر خواهد شد و هیچ حسی سختتر احساسات چهارگانه شما نیست. برخی از عواملی که این تصمیم را تحت تاثیر قرار میدهند عبارتند از:
عشق
اکثر افراد در اعماق قلب خود موجوداتی احساسی هستند. زمانی که برای مدتی معین در یک رابطه باشید نهایتا حتی اگر این شخص را دوست نداشته باشید به او حس عاشقانه پیدا خواهید کرد. شما داستان زندگی این شخص را میدانید و این سبب میشود تا به او توجه بیشتری نشان دهید و این حقیقت که میدانید این شخص به شما وابسته شده است سبب ایجاد حس وفاداری در شما خواهد شد. این نوعی از عشق است که شما به خانواده و صمیمیترین دوستان خود دارید و حتی پس از تب و تاب عشق آتشین اولیه نیز میتوانید قدرت آن را حس کنید. برای بیشتر افراد این ارتباط احساسی عمیق سبب میشود تا ترک این فرد غیرممکن شود. این جایی است که اگر در یک رابطه قوی و سالم هستید باید به تصمیم زیبای ازدواج فکر کنید.
ترس
انسانها به این شکل هستند که تصمیمات مهم زندگی خود را بر اساس ترس اتخاذ میکنند. وقتی بحث تصمیم ازدواج به میان میآید نیز ترس بیشتری احساس خواهد شد.
زمانی که فرد در حالت ترس قرار داشته باشد نمیتواند اوضاع خوب و بد رابطه را از یکدیگر تفکیک کند.
افراد متفاوت این ترسها را با شدتهای گوناگونی تجربه میکنند.
شخصی که در تمام زندگی خود با ترس تصمیمگیری کرده است در این مورد نیز بر اساس اینکه در کدام حالت یعنی ازدواج کردن یا نکردن ترس بیشتری را تجربه میکند تصمیم خواهد گرفت.
تصمیم ازدواج و نفس
در این زمان نفس شما نیز به میان میآید. بسته به اینکه نفس شما برای چه چیزهایی ارزش قائل باشد ممکن است ویژگیهای گوناگونی را برای شریک عاطفی شما در نظر بگیرد. این ویژگیها عبارتند از ظاهر، سن، شرایط خانوادگی، هوش، شغل، ثروت، تیپ کلی شخصیتی و … .
شاید حتی شما سالها پیش برای خود ویژگیهایی را تعیین کرده باشید و تصمیم گرفته باشید که زندگیتان باید به چه شکل پیش برود. در این حالت نفس شما به بررسی زندگی فعلیتان میپردازد و بررسی میکند که آیا این ویژگیها با آنچه قبلا در نظر داشتید همخوانی دارد یا خیر و بر اساس یافتههای خود تصمیم ازدواج را ترتیب میدهد.
زمانی که تمام این بررسیها در حال شکلگیری است، نفس شما گاه خود را بسیار حریص مییابد و دوست دارد مورد ستایش، توجه و پیروزی قرار بگیرد. اگر این حرص بیش از اندازه عادی شود میتواند سبب شود تا نفس به جایی برسد که بر اساس این معیارها بدون در نظر گرفتن هیچ نکتهی دیگری تصمیم خود را تغییر دهد.
شهوت
شهوت شما دارای شخصیت پیچیدهای نیست. شهوت شما تنوع طلب است. شما هر روز آن را با ساندویچ پنیر تنوری تغذیه میکنید و یک روز از او میپرسید که آیا مایل به امتحان کردن بوفه نیز هست یا خیر و پاسخ او بله خواهد بود مگر اینکه ساندویچ پنیر تنوری یک ساندویج فوق استثنایی باشد.
این چهار احساس مذکور به همراه چند حس دیگر و تمام صداهای موجود در ذهن شما همزمان با یکدیگر کار میکنند. برخی از افراد به هنگام تصمیمیگیری تمام این عوامل را با یکدیگر به صورت همسو مشاهده خواهند کرد. در برخی از افراد دیگر نیز این صداها با یکدیگر تضاد دارند اما یکی از صداها به قدری بلند است که صداهای دیگر را خاموش میکند. در هر یک از موارد تصمیم ازدواج بسیار ساده خواهد بود.
اما اگر این احساسات چهارگانه پاسخی روشن را برای شما به ارمغان نیاورند باید چه کنید؟
روش ۳: به دل خود گوش کنید
بنا بر دلایلی خاص، دل ما دارای قدرت خرد بالایی است. زمانی که نمیدانید برای ازدواج چه تصمیمی بگیرید از دل خود سوال کنید و تصمیم ازدواج را بر حسب پاسخ آن اتخاذ کنید.
دل شما با توجه به شهود شما پاسخ میدهد و تنها باید یک سوال ساده از آن بپرسید.
چیزی که در دل شما وجود دارد و آن را تا این حد متمایز ساخته است این است که به هنگام پاسخ دادن به سوال شما تعمدی عمل نمیکند. دل شما پاسخ قطعی را میداند و به سادگی با بلی یا خیر جواب شما را خواهد داد. دل شما بین دوراهی نمیماند و در نتیجه برای مسائل دوگانه مثل تصمیم ازدواج که تنها به بلی یا خیر نیاز دارید گزینه بسیار مناسبی است. این روش برای بسیاری از افراد کارآمد است.
اما در نهایت افرادی هستند که نمیخواهند به صورت انفعالی، احساسی یا شهودی تصمیم ازدواج خود را ترتیب دهند. این افراد مایل نیستند در زمان تصمیمگیری برای این امر مهم به احساسات چهارگانه یا صداهای غریزی خود گوش فرا دهند. این افراد به این مسائل توجهی ندارند و بر حسب تجربیات و حقایقی که در زندگی به آن دست یافتهاند تصمیم میگیرند. این افراد بر اساس حس غریزه، ترس، نفس یا شهوت و شهود تصمیم نمیگیرند بلکه بر اساس عوامل مغزی به صورت منطقی تصمیم میگیرند. این افراد به هنگام تصمیم ازدواج با مشکلی بزرگ مواجه میشوند.
روش ۴: با عقل خود تصمیم بگیرید
لایه جلویی مغز در واقع بخش اصلی مغز به حساب میآید. این بخشی از مغز است که اطلاعات را دستهبندی میکند و به برنامهریزی، پیشبینی و سبک و سنگین کردن مسائل میپردازد. این بخش به خوبی آنچه آموخته شده است را بررسی میکند تا بتواند برای انجام کار یا چگونگی انجام آن به نتیجهگیری دست یابد. این اتفاق زمانی ممکن است که مغز قوانین بازی را بداند و به اطلاعات صحیح دسترسی داشته باشد.
زمانی که نوبت به تصمیم ازدواج میرسد، مغز شما مثل همیشه سعی به تصمیمگیری می کند. در مورد ازدواج نیز مغز دست به فکر کردن و بررسی و آنالیز میزند تا بتواند به یک جواب عقلانی و منطقی دست یابد.
مسئلهی ازدواج که بسیار مهم و دائمی است به دلیل نیاز دارد و برای یافتن این دلیل به منبع نیاز دارید. اگر منبعی برای کسب این دلایل نباشد در نتیجه تصمیمی نیز اتخاذ نخواهد شد.
زمانی که برای قلب به دلیل نیاز داریم، عشق و اهمیت به فرد دیگر این دلیل را فراهم میکند. منبع نفس نیز عقاید آن است که در طول زمان شکل گرفته است. ترس و شهوت نیز دلایل خود را از منابع مختلفی دریافت میکنند. منبعی که دل یا شهود دلایل خود را از آن دریافت میکند نیز یک احساس مشخص است که بر حسب تجربه به دست آمده است. همچنین فرد در این حالت برای تصمیم ازدواج میتواند بر اساس نظر فرد دیگر عمل کند و با تایید او دست به اقدام بزند. اینها منابعی هستند که به مردم امکان این را می دهند تا به سادگی دست به تصمیم ازدواج بزنند.
مغز این صداها را میشنود اما به تایید آنها نمیپردازد چرا که مغز میداند که این دلایل منشا غیرمنطقی دارند. برای مغز تنها منبع قابلقبول، شواهد مناسب است که تقریبا مورد بسیار دشوار و غیرممکنی است.
اگر شما فردی هستید که با کمک مغز خود تصمیم میگیرید زمانی که بحث تصمیم ازدواج به میان آید سعی میکنید تا خود حقیقیتان نباشید. این به این علت است که مغز و عناصر آن همگی در این مورد که نتیجه در آن بسیار مهم است و به دست آوردن شواهد دشوار است خوب عمل نمیکنند.
بگذارید که ببینیم اوضاع در این حالت ممکن است به چه شکل پیش برود:
حالتی را تصور کنید که در آن به ازدواج به عنوان یک ترازو دوکفه نگاه میکنید که در یک سمت آن یک خانه قرار دارد.
این خانهی زندگی است که قصد دارید آن را تهیه کنید.
شما واقعا از ارتباط خود لذت میبرید و برای همین بسیار هیجانزده هستید تا بدانید در داخل آن خانه ممکن است چه چیزی وجود داشته باشد. اما این خانه در عین حال اسرارآمیز نیز هست چون شما در حقیقت نمیدانید که شما و شریکتان به عنوان همسر چگونه خواهید بود و نمیدانید که آیا شما دو نفر در آینده تغییر یا رشدی خواهید داشت یا خیر. در این قسمت شواهد ثابتی وجود ندارد.
برای همین به طرف دیگری ترازو که در مورد به تبدیل رابطه به ازدواج است نگاه میکنید. شما مسیری را که یک زوج در حال قدم زدن در آن هستند را میبینید.
این جادهای است که در آن پس از اینکه از این رابطه وارد ازدواج شدید تجربه خواهید کرد. این ازدواج آیندهی شما است. این ازدواج چگونه است و چه مسائلی در آن دیده میشود؟
شاید زندگی شما در این جاده بسیار شادتر از زندگی شما در منزلی باشد که در طرف دیگر قرار دارد و شاید هم فکر کنید شریک شما میتواند بدون شما در جای دیگری خوشحالتر باشد. شاید هم با نگاه کردن به این مسیر متوجه شوید که بزرگترین اشتباه زندگی خود را مرتکب شدهاید. بنابراین بدون بررسی هر دو طرف ترازو نمیتوانید به مقایسه بپردازید و مجددا با شواهد درست و ثابتی رو به رو نخواهید شد.
بنابراین یک گزینه دیگر برای تصمیم ازدواج در اختیار خواهید داشت و آن بررسی دقیقتر چیزی است که در مورد آن اطلاعاتی دقیق دارید و آن رابطه عاطفی کنونی شماست.
شما در این حالت یک دستهبندی بزرگ درست میکنید و تمام مواردی که در رابطه خود از آن راضی هستید و نیستید را لیست میکنید. این یک جدول برای بررسی رابطه و تصمیم ازدواج است.
در نهایت به نتایج زیر میرسید:
این رابطه عالی است. حالا باید چه کنم؟ همه روابط چه خوب و چه بد دارای چنین جدولی هستند و در چهار گوشه این جدول رنگهای آبی، سبز، زرد و قرمز به چشم میخورد. در این حالت بدون داشتن تجارب زیاد در امر روابط و یا تخصص در زمینه ازدواج شما نمیتوانید به درستی تعیین کنید که آیا جدول فعلی شما به قدری که امیدوار بودید خوب است یا اینکه در آن مورد مهمی وجود دارد که از نظرتان پنهان مانده و ممکن است در آینده به مشکلی بزرگ منتهی شود.
شما تلاش میکنید تا رابطه خود را با روابطی که دوستانتان در آن هستند مقایسه کنید اما اینکه بدانید در هر رابطه اوضاع به چه شکل است دشوار خواهد بود و همچنین هر رابطه پیچیدگی خاص خود را دارد و منحصربه فرد است.
شما در این حالت قادر نیستید که در مورد مسیر رابطه خود و تصمیم ازدواج با قاطعیت تصمیم بگیرید و احساس میکنید که دلایل بسیار کمی در شرایط کنونی خود دارید. از آنجایی که در این شرایط خطراتی زیادی وجود دارد در مورد تصمیم گیری خود با ترس مواجه میشوید و میترسید که مبادا تصمیم غلطی اتخاذ کنید. در این شرایط هر زمان که احساس میکنید به جواب دست یافتهاید بار دیگر شک و تردید رو به رو میشوید.
اوضاع به سرعت بدتر میشود و ذهن شما را آزار میدهد. شما سعی میکنید با خود صحبت کنید و و بیان کنید که هر رابطهای دارای نواقصی است و در ازدواج باید شرایط را به طور کامل تایید کنید اما متوجه میشوید که افرادی که با اشخاص نامناسبی در رابطه هستند نیز همین صحبتها را میکنند.
در این شرایط شما متوجه میشوید که قسمت سبز و قرمز جدول شما هیچیک به قدری غنی نیستند که تایید کنند تصمیم شما برای ازدواج درست و عالی است. همچنین اگر بخواهید رابطه خود را بسنجید و خود را برای رهایی از رابطه قانع کنید به بخشهای زرد و آبی این جدول نگاه میکنید تا شاید بتوانید راحتتر تصمیم بگیرید که آیا قطع این ارتباط خوب است یا یک تصمیم احمقانه خواهد بود.
از آنجایی که این جدول و چهار گوشه آن به شما امکان این را میدهند که با توجه به نتایج خود هر تصمیمی که مایلید را اتخاذ کنید نگران خواهید شد تا مبادا این نتایج حاصل از ترس، نفس و یا احساسات نهانی دیگر در وجود شما باشند.
فردی که با استفاده از مغز خود به تصمیم ازدواج دست میزند نمیتواند به نتیجه قابل اعتمادی دست یابد و در نتیجه در زمان پیش از ازدواج به یک شخص منفعل در رابطه تبدیل میشود که این رابطه راه به جایی نمیبرد. چنین شخصی دارای ویژگیهای زیر است:
به تعویق انداختن
شما تمام مسائل را تا روز مرگ خود یا شریکتان و یا تا زمانی که شریکتان دست به قطع ارتباط بزند به تعویق میاندازید.
تصمیم ازدواج و تغییر رویه دادن و روی آوردن به یکی از احساسات چهارگانه
شاید برای مدتی منتظر بودهاید و حالا ترس از اینکه تا ۳۶ سالگی مجرد ماندهاید سبب شود تا منطق را کنار بگذارید.
انجام تست تصمیم گیری لیتموس که واقعا کارآمد است.
اگر دو ویژگی بالا برای شما کارآمد نیستند بگذارید تا در مورد تست لیتموس صحبت کنیم. این بخش سوم بسیار مهم است چون افراد اغلب از تصمیمگیری با استفاده از تست لیتموس بهره میبرند اما به شما در این مورد چیزی نمیگویند.
برای مثال:
یک تست لیتموس بزرگ که تنها در یک سایز موجود است تست خوبی برای مشخص شدن تصمیم ازدواج نیست
این به معنای مطرح کردن عباراتی همچون عبارات زیر است:
” اگر همچنان پس سه سال حضور در این رابطه همچنان با مشکل مواجه هستم احتمالا این رابطه خوبی برای من نیست.”
“مطمئنم حالا که توانستهایم در این مدت طولانی کنار هم بمانیم این یک انتخاب خوب برای ازدواج است.”
“اگر هنوز به ایجاد رابطه با دیگر افراد علاقمند هستم به این معنا است که قلبم با این رابطه همسو نیست.”
چنین تستهای لیتموسی که نشان میدهند هر شخصی که در رابطه با مشکل مواجه است نمیتواند با شخص مقابل ازدواج کند و یا اینکه دو شخص صرفا به جهت اینکه سالها با هم بودهاند باید با یکدیگر ازدواج کنند یا هیچکس در یک رابطه عالی نباید مایل به داشتن ارتباط با دیگران باشد، تستهای خوبی نیستند.
افراد مختلف به روشهایی مختلف زندگی میکنند و ممکن است ۱۰۰ روش گوناگون را به دلایل مختلف در یک رابطه به کار بگیرند و برای همین باید بدانید که نباید از عباراتی کلی همچون عبارات بالا برای تصمیم ازدواج استفاده کنید.
یک تست لیتموس که همیشه در رابطه به دنبال ازدواج است، تست خوبی برای تصمیم ازدواج نیست
عباراتی همچون جملات زیر، عبارات مناسبی نیستند:
“زمانی که طرف مقابلم را به هنگام عقد با شخص دیگری تصور میکنم احساس وحشتناکی به من دست میدهد و این باید به معنای این باشد که با او ازدواج کنم.”
“زمانی که ماه گذشته برای سه روز با هم قطع رابطه کرده بودیم به طرز غیرقابل تحملی دلتنگ شدم و این ماجرا آنچه باید میدانستم را به من آموخت.”
” من به شریک خود بیش از هر چیزی اهمیت میدهم و واقعا بهترینها را برای او میخواهم و اینگونه متوجه میشوم که باید با او ازدواج کنم و تصمیم ازدواج با او راضی کننده است.”
تمام این تستها نشانگر این هستند که شما: ۱. احساس وابستگی بیش از حد دارید ۲. احساس مالکیت دارید ۳. عاشق شخص مقابل هستید. در اکثر روابط طولانی چه خوب و چه بد، افراد سه احساس مذکور را تجربه میکنند. تنها اطلاعات حقیقی که میتوانید از اینگونه تستهای لیتموس بگیرید این است که بدانید در یک رابطه قرار دارید.
یک تست لیتموس که همیشه به دنبال قطع رابطه است، تست خوبی برای تصمیم ازدواج نیست
هر گونه سوالی که شبیه به سوالات زیر باشد در این دسته قرار میگیرد:
” آیا این شخص در تمامی موارد مهم با من همخوانی بیشتری را دارد؟”
“آیا این شخص بهترین انتخاب برای من به نظر میرسد؟”
خیر، یک شخص در تمامی موارد مهم بیشترین همخوانی را با شما نخواهد داشت. این اتفاق هیچگاه در زندگی بشری رخ نداده است. همچنین تنها چند صد میلیون فرد در کل جهان وجود دارند که از لحاظ جنسی با شما همخوانی دارند و از این میان تنها یک فرد بهترین انتخاب برای شما به حساب میآید. شانس اینکه شما بتوانید با این شخص در زمان مناسب رو به رو شوید و یا اینکه این فرد همان شخصی باشد که الان در رابطه با او هستید وجود دارد. اما چنین تستهایی سبب میشود تا از شریک یا جهان دیدی توهم آمیز پیدا کنید. همچنین این تستها برای تصمیم ازدواج سبب میشوند تا در اغلب اوقات به این نتیجه برسید که ارتباط خود را قطع کنید و به دنبال شخص رویاهایتان بگردید.
افرادی که برای تصمیم ازدواج با مشکل رو به رو هستند به دنبال راهنمایی میگردند. اگرچه عباراتی که ذکر شدند در ظاهر شما را از حالت سردرگمی نجات میدهند اما اگر با خرد بیشتری به این موارد نگاه کنید متوجه خواهید شد که در حقیقت راهکار مناسبی را در اختیار شما قرار نمیدهند.
بیشتر بخوانید: هالیوودی هایی که با طرفداران خود ازدواج کرده اند + داستان آشنایی آنها
یک سیستم خوب برای افرادی که از لحاظ مغزی شکنجه شدهاند
من در این مورد تخصصی ندارم و متاهل نیز نیستم اما در این رابطه مطالعهی زیادی داشتهام. همچنین شاهد موارد عینی زیادی بودهام و دوستان زیادی را دیدهام که به تصمیم ازدواج پرداختهاند و در این مورد با آنها صحبت کردهام. فکر میکنم اگر عقل سلیم را در نظر بگیریم احتمالا متوجه میشویم که مغز یک فرد ناامید در این شرایط چطور عمل میکند.
بگذارید به بررسی این موضوع بپردازیم.
از نظر من یک سیستم خوب باید دو گام سادهی زیر را دارا باشد:
گام ۱: با استفاده از آزمایش افکار دریابید که ندای دل شما کدام است
ندای درون شما برای تصمیم ازدواج حقیقی است. با توجه به هدف ما در این بخش دل خود را همچون کودکی در نظر بگیرید که یک نتیجه را بیش از دیگری میخواهد.
مشکل افرادی که با مغز خود تصمیم میگیرند این است که به ندای دل خود توجه نمیکنند. دل شما خرد خود را از یک بخش اسرارآمیز دریافت میکند که برای بخش جلویی مغز قابل درک نیست و برای همین افراد منطقی به تصمیم دل خود شک دارند.
البته شک در این مورد صحیح است چون خرد دل شما با توجه به تجارب شما محدود میشود و اغلب در طول زمان صحیح از کار در نمیآید اما همچنان ندای قلبتان اطلاعات مهمی را در اختیار شما قرار خواهد داد.
افرادی که به ندای دل خود گوش میدهند در مورد مسائل مهم به خوبی با درون خود به تعامل میپردازند. اما افراد منطقی چنین نیستند و سوال مهم “آیا این احساس صحیح است؟” را از دل خود نمیپرسند. به همین جهت ما باید در مورد این افراد صدای دل آنها را که در میان افکار منفی موجود در سربه گوش میرسد نادید بگیریم. بهترین تصمیم این است که تمریناتی که در این مورد استفاده میشود توسط خود شما و مخصوص خود شما طراحی شوند چراکه تنها شما خودتان را به خوبی میشناسید.
با این وجود در اینجا چند ایده وجود دارد:
یکی از آزمایشهای فکری این است که در ذهن خود دست به شبیهسازی بزنید. این تمرین مثل طعمهای است که به قلاب ماهیگیری متصل میشود و هدف این است که دل خود را از این طریق برای لحظهای فریب دهیم و با گرفتن قلاب دریابیم که دل ما دقیقا به دنبال چیست.
در واقع این حالت چنین است: “تصور کنید که ازدواج شما به دست دلال ازدواج ساماندهی میشد و این شخص به شما پاکتی را ارائه میکرد که نام همسرتان در آن نوشته شده بود. شما در پاکت نامه را باز میکنید و در آن نام شریک کنونیتان نوشته شده است.” این تصویر شاید سبب شود تا برای یک لحظه از جایتان بپرید و ناراحت شوید و یا اینکه در مقابل برای چند لحظه در دل خود حس آرامش پیدا کنید. در هر دو صورت ماجرا شما اطلاعات خوبی را خواهید یافت.
یک نوع دیگر از آزمایش فکری سبب میشوید تا بتوانید به پرسش “آیا این احساس درست است؟” پاسخ “بله” یا “خیر” بدهید. این کار با کمک قوه تخیل به صورتی که به حقیقت نزدیک باشد صورت میگیرد.
برای مثال: “دو سنگ قبر را در کنار یکدیگر تصور کنید. سنگ قبر خود و شریک عاطفی شما. آیا در این حالت حس خوبی دارید؟”
یکی از مهمترین تجارب به هنگام آزمایش فکری این است که صدای ترس که سبب کری شما میشود را از صورت سوال حذف کنید و سپس ببینید که آیا تغییری حاصل میشود یا خیر.
برای مثال برای اینکه امتحان کنید که آیا مقاومت در برابر قطع ارتباط صرفا به جهت ترس قطع ارتباط است یا خیر میتوانید از خود چنین سوال کنید: “اگر یک دکمه سبز در مقابلم بود که با فشردن آن کاملا مجرد میشدم و بدون هیچ مشکلی خانهام را از او جدا میکردم و همه افراد زندگیام نیز از این موضوع آگاه بودند و در حالی که کاملا از لحاظ عاطفی سلامت بودم آیا باز هم با توجه به اینکه امشب یک قرار عاشقانه دارم حاضر به فشردن این دکمه و اتمام این رابطه بودم؟”
یا اینکه اگر ترس حقیقی شما از این است که چرا برای سالها مجرد بودهاید و هیچگاه قادر به داشتن رابطهی جدید نیستید این دکمه میتوانست تمام موارد مذکور را انجام دهد و علاوه بر آن سبب شود وارد یک رابطه جدید شوید، آیا باز هم دکمه را میفشردید؟
همچنین ترس از تعهد دائمی نیز میتواند با سوالی همچون “اگر صحبت امروز در مورد قطع رابطه یا ازدواج نباشد و تبدیل به تصمیمگیری در مورد قطع رابطه یا داشتن رابطه در طول ۵ سال آینده باشد آیا باز هم خواهان قطع رابطه هستم؟”
اگر با مطرح کردن این سوالات در درون خود به این نتیجه میرسید که به رابطه تمایل دارید به معنای این است که این رابطهای ماندگار است و تصمیم ازدواج مناسب به نظر میرسد.
اما این مسئله برای تصمیم ازدواج کافی نیست.
گام ۲: مواردی که سبب مشکل در رابطه میشوند را بررسی کنید
بگذارید تا به سراغ جدول رابطه که پیشتر در مورد آن صحبت کردیم برویم.
این جدول در مورد اینکه چطور به تصمیم گیری دست بزنیم اطلاعات زیادی را در اختیار ما قرار نمیدهد چراکه تقریبا هر رابطهای، چه خوب و چه بد، چه سالم و چه ناسالم، رابطههای ماندگار و از بینرونده، همگی دارای چنین جدولی هستند.
در این جدول برخی از مربعهای قرمز و برخی از مربعهای سبز علامت گذاری میشوند و برخی نیز خالی میمانند. همچنین برخی از این جدولها بر خلاف برخی دیگر نشاندهنده ارتباط بین دو زوج خوشبخت هستند. اما تفاوت چیست؟
بیشتر بخوانید: رابطه دوستی و چگونگی هدایت آن به سمت ازدواج و ارائه نکات کاربردی
تفاوت مربوط به مسائلی است که سبب ایجاد مشکل در رابطه میشوند
اگرچه این جداول نشانگر مسائل بسیار زیادی در خصوص تصمیم ازدواج هستند که ما از یک رابطه میخواهیم اما توانایی ما برای خوشبخت بودن تنها به درصد کمی از این موارد وابسته است. جدول رابطه ما مثل یک پازل شادی است و قطعات سبز و زرد موجود این پازل را تشکیل میدهند. سوال صحیحی که باید در مورد جدول بکنید این نیست که “آیا این شخص برای من عالی است؟” یا “آیا اگر ویژگیهای این جدول در رابطه باشد خوشحال خواهم بود؟”.
سوال صحیح این است که بپرسید “چطور باید با استفاده از این قطعات دریابم که چگونه خود و شریک عطفی خود را خوشحال کنم؟”. اگر شما در چیدن پازل خوب عمل کنید با کمی تلاش و توافق و پختگی احتمالا میتوانید این موارد را دریابید.
مگر اینکه یکی از مشکلات مهم رابطه خود را در جدول نیاورده باشید. اینها مواردی هستند که اگر در رابطه شما مورد توجه قرار نگیرند بدون شک سبب ناراحتی شما خواهند شد. اینها مواردی هستند که هیچ تلاش، توافق و بلوغ فکری قادر به حل آنها نیست. اینها موارد حساسی هستند که حتما باید در رابطه وجود داشته باشند و یا حتما باید از رابطه پاک شوند تا تصمیم ازدواج طبق قوانین و اصولی صحیح اتخاذ شود. این موارد معمولا تحت عناوین زیر بروز پیدا میکنند:
- هیچ راهی وجود ندارد که دریابم چطور با کسی که ——- است/ نیست خوشبخت باشم.
- هیچ راهی وجود ندارد تا دریابم چطور با کسی که فلان کار را انجام میدهد/ نمیدهد خوشبخت شوم.
- هیچ راهی وجود ندارد تا بتوانم با کسی که فلان چیز را ارزش میداند/ نمیداند خوشبخت باشم.
- هیچ راهی وجود ندارد تا بتوانم با کسی که با من چنین رفتار میکند/ نمی کند خوشبخت باشم نیست.
- هیچ راهی وجود ندارد تا بتوانم با کسی که فلان اعتقاد را دارد/ ندارد خوشبخت باشم.
یا ممکن است این موارد به شکل زیر باشند:
- به هیچ عنوان حاضر نیستم با کسی که —— است در رابطه باشم.
بسیاری از این موارد قابل بسط هستند. برای مثال ممکن است به این شکل تغییر کنند:”شاید بتوانم عشق یک شخص منفی شوم اما نمیتوانم هیچگاه با او خوشبخت باشم.” یا “هیچگاه با کسی که اعتماد به نفس مرا پایین بیاورد وارد رابطه نمیشوم.” یا “نمیتوانم هیچگاه با کسی که باهوش و کنجکاو نیست خوشبخت شوم.” یا ممکن است به مسئلهای جدی مثل “نمیتوانم هیچگاه با کسی که دوست ندارد بچه دار شود خوشبخت شوم.”
برخی از این موارد که طبیعتی دقیقتر و ویژهتر دارند نیز ممکن است در برخی مواقع موجود باشند برای مثال ممکن است شما عاشق سگ باشید و این مسئله سبب شود که واقعا در صورتی که شریکتان مایل به داشتن سگ نباشد نتوانید احساس خوشبختی کنید. اما این موارد نادر هستند.
نکته کلیدی در مورد تمام این موارد این است که بسیار محدود هستند. این موارد جزو خواستهها نیستند بلکه جزو نیازهای شما محسوب میشوند. خواستههای شما مهماند اما به یاد داشته باشید که تنها افرادی میتوانند به این مرحله از رابطه راه یابند که از مرحله تست ندای درون یا گوش دادن به حرف دل خود برای تصمیم ازدواج عبور کردهاند. به تعداد زیادی از خواستههای شما در سیستم ما در مرحله ۱ توجه شده است.
در نهایت باید گفت که روابط و تصمیم ازدواج بسیار پیچیده هستند و اینکه بخواهیم مسائل مربوط به روابط را سفید و سیاه و دوگانه در نظر بگیریم کار پسندیدهای نیست.
منبع: