دنیای سینما و تئاتر از زمان تولد و معرفی خود بیش از هرچیز جایگاهی برای بیان هرچه سادهتر تفکرات، مشکلات و هویت نوع بشر بوده است و در این میان و با وجود اینکه سالهاست چنین دیدگاه غنی و بزرگی از سینمای جهان فاصله گرفته، آثاری در ژانر فیلم فلسفی و مفهومی وجود دارند که میتوان آنها را معادل مطالعهی هزاران صفحه کتاب دانست.
البته برای درک هرچه بهتر این فیلمها باید آشنایی مختصری با مفاهیم فلسفه نیز داشت. با این حال در بسیاری از این دست آثار، تنها مکالمات و دیالوگها کافی هستند تا انسان را به ورطهی تفکری عمیق و شاید انقلابی راهنمایی کنند.
در کنار تمام این مسائل باید به این نکته نیز توجه کرد که این انتخابها به هیچ وجه کامل نیستند چراکه مانند تمام علوم، فلسفه نیز تک وجهی نیست و تنها در یک فیلم نمیتوان تمام جنبههای آنرا بررسی کرد و قطعا آثار بزرگ دیگری وجود دارند که از آنها یاد نکردهایم.
در این مطلب قصد داریم تا ۱۰ مورد از آثار سینمایی از کشورهای مختلف جهان را که بیش از هر چیز بر پایهی اصول فلسفی بنا شدهاند معرفی کنیم، با ما همراه شوید.
۱- استاکر (آندری تارکوفسکی، ۱۹۷۹)
تارکوفسکی کارگردانی خاص و متفاوت در تاریخ سینماست که بیش از هرچیز بر معناگرا بودن و عدم نمایش آنچه خودش مزخرفات میخواند تاکید داشت و همانطور که بارها عنوان کرده بود زندگی به طور عادی جایگاه نابود کردن عمر و وقت است و هنر یک کارگردان بزرگ استفاده از سینما برای پرکردن این خلا به برترین شکل ممکن میباشد که میتوان ادعا کرد تارکوفسکی تا حد بسیاری این مهم را انجام داده است.
شاید در تاریخ سینما هیچ فیلمی بمانند استاکر در تلاش نبوده تا عمیقترین سوالات زندگی بشر را پاسخگو باشد، این فیلم فلسفی با ماهیت جسورانه و طولانی ساخته شده است و در آن بیننده به سفری روحانی و درونی رفته و به مانند شخصیتهای اصلی داستان در تلاشی سخت و طاقت فرسا به عمیق ترین سوالات فلسفی زندگی خود پاسخ میدهد.
۲- درخت زندگی (ترنس مالیک، ۲۰۱۱)
درخت زندگی فیلمی با مضمون درام خانوادگی اما بسیار عمیق و گسترده است که بیش از هرچیز بر جنبهی رشد و تربیتی فلسفهی زندگی انسان تاکید دارد. مالیک در این فیلم در تلاش است تا به بهترین شکل ممکن و با استفاده از پدر و مادر که میتوانند مفاهیمی بسیار گسترده تر را نمایندگی کنند موضوع نیکی و بدی و هر آنچه انسان در زندگی مجبور به تحمل آن است را به نمایش بگذارد و خوشبختانه موفق به انجام این کار شده است.
درخت زندگی را میتواند از بسیاری لحاظ یکی از برترین فیلمهای فلسفی تاریخ خصوصا در زمینهی فلسفهی تربیتی و هویتی نوع بشر دانست.
۳- مهر هفتم (اینگمار برگمان، ۱۹۵۷)
شاهکار بی نقص برگمان درمورد زندگی بشر و آنچه در دین و اعتقادات مذهبی نهفته است را میتوان در این فیلم پیچیده و خاص مشاهده کرد. برگمان در این فیلم به زیرکانهترین شکل ممکن و به روشهایی که شاید پس از بارها مشاهده متوجه آن شویم به سوالی بنیادی و بسیار سنگین پاسخ داده است، آیا خدایی وجود دارد؟ و به طور کلی اینکه آیا نیازی به وجود خدا هست؟
پاسخ به این سوال با هزاران سال بحث نیز ممکن نخواهد بود همانطور که بشر از زمان درک خود از عالم در حال پرسیدن این سوال بوده است با این حال برگمان در مهر هفتم برای بینندهی زیرک و صبور پاسخی کوبنده و خاص را به جای گذاشته تا آنچه برداشت شخصی و مشاهدهی ما از واقعیت عالم است با آنچه در کتب و متون کهن گفته شده متمایز باشد.
۴- سولاریس (آندری تارکوفسکی، ۱۹۷۱)
زیبایی شناسی و اصول کاری تارکوفسکی در سینما موضوعی شناخته شده است که او و بعضی کارگردانان دیگر را از بقیهی فعالان این حوزه متمایز میکند. در سولاریس تارکوفسکی با بیانی جذاب و مرموز از یک مکاشفه و حادثهی روحی و فلسفی بیننده را در برابر حوادثی عجیب و ماورایی قرار میدهد.
سولاریس داستان سیارهای است که فضا و جو آن دارای نوعی هوش و احساس است و کسانی که در مدار این سیاره گردش میکنند به ناگاه در برابر عمیقترین عشقها و البته وحشتهای خود قرار میگیرند. مباحث انسان شناسی و نقدهای عمیق این فیلم فلسفی بر تفکر ایدئولوژیک مذهبی و حتی علمی این فیلم را به اثری بسیار عظیم تبدیل کرده است.
۵- زن در ریگ روان (هیروشی تشیگاهارا، ۱۹۶۴)
برگرفته از کتابی به نویسندگی کوبو آبه و به همین نام. هیروشی تشیگاهارا در برترین اثر خود داستان مردی را روایت میکند که در پی شکار پروانه و مشهور شدن در دام گردابی از شنهای روان میوفتد که در درون آن خانه و زنی تنها قرار دارد. تشیگاهارا در این شاهکار ابدی خود به بررسی موضوع هویت انسان و تنهایی نوع بشر به شکلی فلسفی میپردازد و درنهایت موضوع دردناک واقعیت زندگی و تنهایی ابدی بشر را مطرح میکند و آنچه ولز گفت: “ما تنها متولد شده و زندگی کرده و میمیریم و تنها از طریق زندگی و دوستی است که میتوانیم این توهم را برای خود بسازیم که تنها نیستیم” را به بیننده بادآوری کرده و او را میخکوب میکند.
۶- داگویل (لارس فون تریر، ۲۰۰۳)
لارس فون تریر یکی از متفاوت و البته جنجالیترین کارگردانان عصر ماست که آثار او هیچ شباهتی به بقیهی کارگردانان ندارد و در این میان داگویل کوبندهترین اثر اوست. فون تریر در این اثر بینقص فلسفی و سینمایی در تلاش است تا رنجهای یک انسان آگاه و حماقتهای یک ملت فریب خورده را به بهترین شکل ممکن به نمایش بگذارد و در این میان بسیاری از مسائل دیگر به مانند سیاست، ایدئولوژی و البته ساده لوحی و حسادتهای پیش پایه افتادهی عوام را به باد انتقاد میگیرد و بیننده را به مانند یک قاضی در برایر اعمال فیلم قرار میدهد تا همگی ما بار دیگر به آنچه انجام میدهیم فکر کنیم.
داگویل از آن دست فیلمهایی است که میتواند به سرعت جای خود را در ذهن و قلب شما به عنوان یک راهنمای فکری باز کند.
۷- آقای هیچکس (جیکوب ون دورمل، ۲۰۰۹)
آقای هیچکس از عمیقترین فیلمهای فلسفی دورهی جدید با مضمونی از علم و آیندهی بشر است که تقریبا تمام مسائل زندگی بشر مدرن را در بر میگیرد. در آقای هیچکس ما شاهد خاطرات آخرین انسان فانی نسل بشر هستیم که در برابر انسانهایی قرار گرفته که دیگر مرگ برایشان معنایی ندارد و به شکلی فوق العاده آنچه برایش پیش آمده و انتخابهایی که در زندگی داشته را توصیف میکند و در انتها علاوه بر پرسش هستیها و نیستیهای زندگی بشر موضوع اهمیت انتخابها و ماهیت وجود و یا عدم وجود جبر در زندگی را سوال میکند تا شاهد فیلمی به غایب سنگین و البته فوق العاده باشیم.
۸- جاده مالهولند (دیوید لینچ، ۲۰۰۱)
دیوید لینچ کارگردانی خاص در دنیای سینماست که سالهاست به شدت به رویهی حاضر در هالیوود معترض است و اصولا اکثر فیلمهای فعلی را تنها ابزاری برای سرگرمی و نه یادگیری و تفکر میداند و در این میان جاده مالهولند یکی از آثار بینقص و فوق العادهی اوست.
روند غیرخطی و پیچیدهی این فیلم و مباحث فلسفی آن درمورد ذات بشر و گردش حوادث و تاثیرات آن بر زندگی انسان جاده مالهولند را به اثری کمنظیر تبدیل کرده است.
۹- شکار (توماس وینتربرگ، ۲۰۱۲)
شکار فیلمی بسیار موشکافانه درمورد اخلاقیات در جامعهی مدرن بشری و خصوصا کشورهای پیشرفتهی اروپایی است و به بهترین شکل ممکن مفاهیمی که امروزه در لباس اخلاقیات در برابر آنها قرار میگیریم را به باد انتقاد میگیرد. در این فیلم به شکلی بسیار زیبا شاهد این موضوع هستیم که اصلاح کردن بسیاری از این مشکلات غیرقابل اجراست و تا زمانی که انسانها در جمعی به نام جامعه بدور یکدیگر جمع شدهاند با چنین مشکلات و دشمنیهایی درگیر خواهیم بود.
۱۰- شاهزاده مونونوکه (هیائو میازاکی،۱۹۹۷)
شاید حضور یک انیمه در این لیست کمی عجیب به نظر برسد با اینحال تجربهی علاقه مندان به انیمه و خصوصا شاهکارهای میازاکی همواره نشان میدهد که میازاکی بیش از هر چیز قصد دارد مفاهیمی بسیار عمیق را در قالبی ساده و کودکانه به تصویر بکشد و شاید هیچکس تا به این حد در این کار موفق نبوده است.
با وجود اینکه بسیاری از دیگر آثار عظیم و با شکوه میازاکی مانند قلعهی متحرک هاول نیز میتوانستند در این لیست باشند اما شاهزاده مونونوکه از نظر غنای داستانی و حوزهی بیان در سطحی دیگر است و به بهترین شکل در تلاش است تا به بشر مدرن و از هم پاشیدهی امروزی بیاموزد که برای یافتن آرامش و صلح تنها راه، دوستی دوباره با طبیعت و حیوانات آن میباشد.
خبری از اینسپشن ، لوسی ، ماتریکس و… نیست!
عالی بود.
به نظر من فیلم های تارکوفکسی قابلیت اینو داره تمام این ده تا عنوان رو مال خودش کنه !
مطلب بسیار خوبی بود. مشتاق شدم تعدادی از این فیلم ها که پیش از این ندیدم، رو تماشا کنم. خوشحال می شم یه مطلب هم در مورد تاثیرگذارترین فیلم های ماورائی هم تهیه کنید.
سلام. خیلی خیلی معرفی کم نظیری بود. همه رو میبینم و ازشون لذت می برم! فلسفه روحیه پرسشگری را در انسان بیدار می کند. به امید بهترین ها
سلام.
ان شا الله به زودی لینک دانلود فیلمها نیز به مطلب اضافه میشود تا بتوانید تمامی فیلمها را با زیرنویس فارسی به راحتی و بالینک مستقیم از مالتینا بلاگ دانلود کنید.
موفق باشید.
چقدر عالی می شه اگر لینک دانلود فیلم ها هم اضافه بشه!