با پیشرفت فناوری، صنعت بازیهای ویدئویی پیشرفت زیادی در سالهای اخیر داشته و این صنعت وارد صنعت فیلم سازی شده است. در طی سالهای مختلف شاهد ساخت فیلمهای سینمایی چون Resident Evil از بازی ویدئویی با همین نام بودهایم. اما متاسفانه فیلمهای اقتباس شده از بازیهای ویدئویی با وجود اینکه ممکن است به خوبی کارگردانی و تولید شده باشند هرگز نتوانستهاند موفقیتی که بازیهای آنها در بازارهای بین المللی داشتهاند را به دست آورند.
بنابراین سوال اصلی در رابطه با این موضوع این است که چرا فیلمهای ساخته شده از بازیهای ویدئویی موفق نیستند؟ در ادامه همراه مالتینا باشید تا به بررسی این موضوع بپردازیم.
داستان بازیهای ویدئویی زیادی ساده است
مشخصاً، در این موضوع میتوان بازیهایی را یافت که خلاف این موضوع را به اثبات میرسانند، اما اکثر بازیهای ویدئویی در مقایسه با فیلمهای سینمایی داستانی کاملا خطی و ساده دارند. این موضوع حتی در مورد بازیهای بزرگی نظیر The Last of Us و Red Dead Redemption 2 نیز صادق است و این بازیها در مقایسه با فیلمهایی نظیر Whiplash یا Dune از داستانی به مراتب سادهتری برخوردار هستند.
بازی نظیر Super Mario Bros داستانی کاملا یکسان در هر سری دارد. در هر قسمت Bowser پرنسس داستان را دزدیده و بازیکن باید او را به نحوی نجات دهد. این داستان ساده در سال ۱۹۹۳ موضوع فیلمی با همین نام قرار گرفت و متاسفانه بسیار ضعیف کار شد. نکته قابل توجه در فیلمهای اقتباسی این است که اکثر این فیلمها به سراغ بازیهایی با داستانهای ساده رفتهاند.
تریلر فیلم Super Mario Bros
این درحالی است که فیلمها برای جلب نظر مخاطبین خود به داشتن داستانی قوی نیازمندند که در اکثر این فیلمها این عنصر مهم حضور نداشت و یا بسیار کمرنگ بود. البته این نکته قابل توجه که حضور المانهای دیگری نظیر نحوه عمکلرد بازیگران و وجود اکشن در فیلم میتواند به جذاب بودن فیلم کمک کند اما نباید از تاثیر بسزای داستان بر فیلمهای اقتباسی چشم پوشی کرد.
چرا بازیهای با داستان قوی نیز فیلمی موفق نخواهند داشت؟
پیش از این نیز به بازیهایی نظیر The Last of Us و Red Dead Redemption 2 اشاره شد. این بازیها با وجود اینکه داستانی بسیار جذاب و قوی دارند اما به طور قطع فیلمهای تولید شده از این بازیها نمیتواند آنطور که باید و شاید نظر مخاطب را جلب کند. شاید با مطالعه این جمله و متن پاراگراف پیشین به تضاد برسید اما علت آن این است که اکثر بازیکنان با گیم پلی و تجربه داستان این بازیها جذب بازی میشوند و نه فقط با داستان آن.
در بازیهای ویدئویی، کنترل کاراکترها فارق از اینکه خود بازیکن در ساخت آن نقشی داشته باشد یا نه، سبب ایجاد پیوندی میان شخصیت و بازیکن میشود و سبب شده تا داستان بازی تاثیرعمیقتری در بازیکنان ایجاد کند. اما در فیلمهای سینمایی، تماشاگران تنها شاهد رخ دادن داستان با دیدی خارج از داستان هستند.
البته در طول فیلم، تماشاگران نیز تمام اتفاقاتی که بازیگران تجربه میکنند را به چشم خود میبینند اما کنترل نکردن آنها توسط تماشاگران سب میشود که پیوند عمیقی که در بازیهای ویدئویی رخ میدهد در فیلم ایجاد نگردد.
زمان بازیهای ویدئویی طولانیتر است
امروزه میتوان گفت که متوسط زمان فیلمهای سینمایی در حدود ۲ ساعت است. این در حالی است که بازیهای ویدئویی زمانی بین یک ساعت تا ۲۰۰ ساعت دارند. همین تفاوت ساعت در تجربه و فشرده سازی این میزان از زمان در دو ساعت سبب میشود که بسیاری از المانهای جذاب که در بازیهای ویدئویی وجود دارند در فیلمهای سینمایی حذف شوند.
به طور مثال بازی Warcraft را در نظر بگیرید. در فیلم اقتباس شده از این بازی، تماشاگران با برخی کاراکترهای بازی آشنا میشوند و نباید انتظار داشت که در یک فیلم دو ساعته تمامی کاراکترهای موجود در سری بازیهای Warcraft را نشان داد. از اینرو نیاز به تولید سری فیلمهایی نظیر Avengers برای چنین بازیهایی احساس میشود که در هر کدام بتوان به شخصیتهای مختلف بازی بیشتر پرداخت.
تریلر فیلم Warcraft
تصویرسازیهای کاملا متفاوت
یکی از مشکلاتی که در فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدئویی وجود دارد طراحیهای بصری کاملا متفاوت از بازی اصلی است. به طور مثال در بازی Super Mario Bros طراحیها به صورت رنگی و شاد ایجاد شده است تا جنبه سرگرمی آن را افزایش دهد. اما در فیلم اقتباس شده از این بازی کاملا طراحیها برعکس است. فضای فیلم، تاریک و زشت است و هیچ المان سرگرم کنندهای در آن وجود ندارد. برای مقایسه آن میتوان به Goomba طراحی شده در فیلم در مقایسه با طراحی آن در بازی اشاره کرد.
همانطور که در شکل بالا ملاحظه میکنید طراحیها کاملا در تضاد با یکدیگر هستند. Goombaها در بازی در واقع قارچهایی هستند که با وجود اینکه صدمه میزنند اما تا حدی بامزه طراحی شدهاند. اما همین شخصیت منفی در فیلم به صورت هیولاگونه طراحی شده است که بیشتر شبیه خزندگان است. این مورد در فیلم Sonic the Hedgehog که قرار است به زودی اکران شود نیز دیده میشود.
طراحی شخصیت سونیک با چیزی که در خاطرهها است کاملا تفاوت دارد و همین امر سبب شده که پیش از اکران فیلم بسیاری از کاربران نسبت به فیلم موضع گیری سختی کرده باشند. البته باید توجه داشت که در برخی موارد تولید کنندگان فیلمهای سینمایی مجبور به تغییر طراحی هستند. به طور مثال در فیلم مردان ایکس به این علت که در زمان نمایش فیلم استفاده از چرم سیاه محبوب بوده است، در فیلم استفاده شده است.
آیا امیدی به بهتر شدن فیلمهای اقتباسی هست؟
با توجه به پیشرفت تکنولوژی و استقبال تماشاگران از فیلمهای اقتباسی از کتابهای کمیک نظیر فیلم انتقام جویان، باید گفت که باید برای دیدن فیلمی اقتباسی از بازیهای ویدئویی امیدوار بود. به تازگی قرار است فیلمی از بازی Monster Hunter ساخته شود و باید دید که آیا این فیلم میتواند المانهای موجود در بازی که سبب جلب نظر بازیکنان در طی سالهای مختلف شده است را به خوبی به تماشاگران ارائه کند یا خیر.
در صورتی که به مطالب بازی و سرگرمی علاقه دارید میتوانید از طریق این لینک سایر مقالات در این حوزه را مطالعه کنید.
منبع: Dualshockers
کاملا موافقم، توی فیلم ها چون فقط تماشاگر هستیم و هیچ نقشی برای تغییر داستان نداریم زیاد جذبش نمیشیم، ولی در مورد بازی فرق میکنه، خودمون داستان رو هدایت میکنیم و همین هیجانه که باعث وابستگی میشه