انتخاب ۱۰ فیلم ایرانی برتر که جزو آثار ماندگار سینمای کشورمان هستند، کاری بسیار دشوار است. اما در این مقاله قصد داریم مواردی از موج نوی سینمای ایران و آثاری را که باعث شهرت سینمای کشورمان شدهاند، معرفی کنیم؛ البته تمامی این فیلمها همواره از نظر منتقدین به عنوان آثاری با ارزش سینمایی و اجتماعی بسیار بالا طبقهبندی شدهاند.
ترتیب این لیست لزوماً بیانگر تفاوت ارزش فیلمها نیست و نوشتار به گونهای است که میتوان بدون ترس از اسپویل شدن شاهکارهای سینمای ایران آن را مطالعه کرد، پس با ما همراه شوید.
۱- گاو (داریوش مهرجویی، ۱۳۴۸)
داریوش مهرجویی در فیلم گاو علاوه بر معرفی تمامقد سینمای ایران، موضوعی بسیار عمیق و خاص را بررسی کرد، هویت انسان. فیلم گاو بر اساس داستان «عزادارن بیل» و با تغییراتی کوچک ساخته شده و امروزه در عرصهی بینالمللی از این فیلم به عنوان نمادی از تواناییهای سینمای ایران یاد میشود. گاو از چندین لحاظ، اهمیت زیادی دارد و همانطور که داریوش مهرجویی در مورد آن گفته است قصدش از ساخت این فیلم، نشان دادن زیباییها و تاریکیهای دنیایی است که در آن زندگی میکنیم و البته در نهایت شاهد نمایشی تکاندهنده از پوچی و تاریکی زندگی بشر هستیم، دنیایی که برای شخصیت اول فیلم، مش حسن، یک گاو بود.
فیلم گاو با نمایشنامه، کارگردانی و تیم بازیگری بینقص خود قطعاً یکی از برترین آثار سینمایی تاریخ ایران است و به صورت جالبی با بسیاری از کتب و آثار برتر تاریخ در زمینهی هویت فرهنگی و ماهیت واقعی انسان، بدون در نظر گرفتن جنبهی معنوی زندگی قابل قیاس است.
۲- خانه سیاه است (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۲)
«خانه سیاه است» مستندی بسیار واقعگرایانه است که با وجود اینکه خارج از ایران جوایز بسیاری را کسب کرد، در داخل اما با بیمهری و انتقادات بسیار بیرحمانهای روبهرو شد و مدتی بعد کاملاً از یادها رفت، با این حال به عقیدهی بسیاری، این اثر یکی از برترین مستندهای اجتماعی تاریخ است.
فروغ فرخزاد در ساخت این فیلم ایرانی و در همکاری با استاد ابراهیم گلستان به موضوع غمانگیز و خاص بیماران جذامی پرداخت، اما نگاه عمیقتری به این فیلم نشان میدهد که آنچه فرخزاد قصد بیان آن را داشت نه فقط مشکلات و دردهای بیماران مبتلا به جذام، بلکه نمایش جامعهای بود که دچار نوعی کدری فکری و فرهنگی شده و روزمرگی، تمام جنبههای آن را درنوردیده است. «خانه سیاه است» از آن دسته فیلمهایی است که تأثیری عمیق بر روحیهی بیننده خواهد گذاشت و به شکل عجیبی قابلیت تطبیق با جامعهی فعلی ایران را نیز دارد.
۳- دونده (امیر نادری، ۱۳۶۳)
«دونده» از شاهکارهای سینمای پس از انقلاب و از اولین آثار موج نو در این دوران بود که بار دیگر نگاه جهانی را به سینمای ایران خیره ساخت. «دونده» اثری فوقالعاده خوشساخت و البته کند است و داستان پسری به نام «امیرو» را روایت میکند که برای سفر به آن سوی خلیج فارس مجبور است سختیهای بسیاری را تحمل کند.
امیر نادری این فیلم را روایتی دقیق از تلاشهای روزانهی انسان و دست نکشیدن انسان از امید و آروزهایش حتی در بدترین شرایط توصیف میکند.
«دونده» در زمان نمایش خود بار دیگر نام ایران را به عنوان کشوری با سینمای قدرتمند مطرح کرد و توانست جوایز بسیاری را کسب کند.
۴- خشت و آینه (ابراهیم گلستان، ۱۳۴۴)
«خشت و آینه» آغازگر جریان موج نو در سینمای ایران بود و تأثیرات بسیار عمیق و ماندگاری بر سینمای ایران گذاشت. «خشت و آینه» مانند تقریباً تمام فیلمهای این لیست موردپسند هر سلیقهای قرار نخواهد گرفت و محیط و روایتی بسیار تاریک و کند دارد.
در «خشت و آینه» همه چیز در بدترین شرایط خود قرار دارد و به طور کلی هدف ابراهیم گلستان از ساخت آن هجویه و نقدی بر اقشار مختلف جامعهای است که با وجود دست و پا زدن در منجلاب درد، افسردگی و سقوط، باز هم تلاشی برای نجات خود نمیکنند.
ابراهیم گلستان با ساخت این فیلم، رویهای بسیار متفاوت در سینمای ایران ایجاد کرد که در برابر آثار رایج سینمای ایران قرار گرفت، او در ساخت «خشت و آینه» از آثار کارگردانان بزرگ دیگری مانند برگمان و تارکوفسکی نیز الهام گرفت و در نهایت اثری از خود بر جای گذاشت که تبدیل به ریشه و پایهی دیگر آثار مشابه خود شد.
۵- کلوز آپ (عباس کیارستمی، ۱۳۶۸)
کلوز آپ» عباس کیارستمی اثری بزرگ و نگاهی عمیق بر ساختارهای جامعهی ایران است که از زمان نمایش خود تا امروز از بسیاری جهات به درستی اثبات شده است. در ساخت این فیلم ایرانی جالب که تمام شخصیتها واقعاً خود واقعی آنها هستند، کیارستمی علاوه بر گرفتن بهترین بازیها توانسته به عالیترین شکل ممکن روند داستان و جریان وقایع را به یکدیگر متصل کند تا در نهایت شاهد یک شاهکار سینمایی در بالاترین سطح باشیم.
«کلوزآپ» از بسیاری لحاظ بهترین اثر کیارستمی است و امروزه تبدیل به نمادی با ارزش از سینمای ایران شده است به طوری که تصویر موتورسواری شخصیت اول فیلم در بسیاری از آثار داخلی و حتی خارجی به نمایش درآمده است.
۶- لاکپشتها هم پرواز میکنند (بهمن قبادی، ۱۳۸۳)
بهمن قبادی کارگردان توانا و کمکار ایرانی است که در فیلم «لاکپشتها هم پرواز میکنند» درد و رنج بازماندگان و کودکان حاضر در جنگ را به نمایش درآورد. فیلم «لاکپشتها هم پرواز میکنند» اولین فیلمی بود که پس از تسخیر عراق توسط آمریکا، در این کشور ساخته شد و در ساخت آن علاوه بر استفاده از کودکان جنگزده از حوادث واقعی الهام گرفته شده که همین موضوع موجب واقعیتر شدن فیلم شده است.
این فیلم ایرانی با توجه به شرایط کشور عراق، داستان و کارگردانی عالی و البته شرایط بینالمللی تبدیل به یکی از مشهورترین و پرافتخارترین فیلمهای ایران در عرصهی بینالمللی شد و بهمن قبادی در همان سال نمایش آن را به کودکان جنگزده در هر نقطهای از دنیا تقدیم کرد.
۷- دوچرخهسوار یا بایسیکلران (محسن مخملباف، ۱۳۶۷)
محسن مخملباف کارگردان و شخصیت جنجالی سینمای ایران است که در فیلم «دوچرخهسوار» به بهترین شکل ممکن به نمایش تأثیر تصمیمات سیاستمداران بر زندگی مردم پرداخت. این فیلم داستان مهاجر افغانی است که در کشور پاکستان برای به دست آوردن هزینههای درمان همسرش مورد شرطبندی گروهی از افراد از طبقات مختلف جامعه قرار میگیرد.
به طور کلی داستان فیلم حول این محور و خصوصاً رنجی که طبقات ضعیف در یک جامعهی فئودالی تحمل میکنند، میگردد و در انتهای فیلم، حس بسیار غریبی به ما القا میشود که تصمیمات افراد رده بالا در یک جامعهی طبقاتی تا چه اندازه مسئولانه و درست هستند و در نهایت و به شکل بسیار جالبی مخملباف در سکانس پایانی فیلم این موضوع را نشان میدهد که درد و رنج اقشار ضعیف همواره باقی خواهد ماند.
۸- رنگ بهشت (مجید مجیدی، ۱۳۷۷)
مجید مجیدی از برترین کارگردانان نسل پس از انقلاب سینمای ایران است که آثار فوقالعادهای در کارنامهی خود دارد؛ با این حال فیلم «رنگ بهشت» قطعاً مشهورترین اثر اوست. «رنگ بهشت» که در ایران با نام رنگ خدا اکران شد، اثری حماسی از تلاشهای یک معلم در یک روستای دورافتاده و برخوردهای عاطفی و فرهنگی او با یکی از دانشآموزان نابیناست که توانست در زمان اکران خود توجهات جهانی بسیاری را به خود جلب کند.
«رنگ بهشت» از آن دستهفیلمهایی است که نظر مثبت تقریباً تمام منتقدان را جلب کرد و در زمینهی فروش نیز توانست به موفقیت برسد و تماشای آن را میتوان به تمام اقشار جامعه از هر فرهنگ، دیدگاه و سلیقهای پیشنهاد کرد.
۹- جدایی (اصغر فرهادی، ۱۳۸۹)
مانند دیگر آثار اصغر فرهادی «جدایی» نیز فیلمی با مضمون اجتماعی و مشکلات فرهنگی موجود در ایران است که با توجه به کارگردانی عالی و استفاده از تیم بازیگری توانمند توانست به موفقیتهای بسیاری از جمله کسب جایزهی اسکار برسد. داستان «جدایی» پیرامون فقر و ثروت، قضاوت و غیرت در فرهنگ ایرانی و… میگردد و یکی از برترین آثار معاصر در حوزهی نقد فرهنگی جامعهی ماست.
بدون شک «جدایی» را میتوان بزرگترین فیلم سینمای ایران در زمینهی شهرت جهانی نیز دانست و همین موضوع موجب شناخته شدن بیشتر اصغر فرهادی شد، طوری که امروزه او توانسته با برترین بازیگران دنیا به همکاری بپردازد.
۱۰- طبیعت بیجان (سهراب شهید ثالث ۱۳۵۴)
سهراب شهید ثالث از کارگردانان پیشروی سینمای ایران بود که پس از مدتی کاملاً از موج نو جدا شده و تقریباً ناپدید شد، با این حال «طبیعت بیجان» از آثار بسیار خاص اوست؛ که در آن شاهد داستان زندگی پیرمردی هستیم که پس از سالها کار به عنوان کارمند راهآهن بازنشسته شده و مجبور میشود همراه همسر پیرش در یک روستای دورافتاده وارد یک زندگی یکنواخت و کسلکننده شود.
ثالث در این فیلم سعی کرده مانند تارکوفسکی با استفاده از شاتهای بلند، تا جای ممکن سبک زندگی و تأثیرات یک فرهنگ یکنواخت و بدون تغییر را به باد انتقاد بگیرد و همین موضوع موجب شده است این فیلم ایرانی برای بسیاری افراد، بسیار کسلکننده باشد. با این حال نمیتوان از جسارت و ساختارشکنیهای انجامشده در «طبیعت بیجان» گذشت و همین موضوع، آن را به یکی از برترین آثار سینمای ایران تبدیل کرده است.
شما چه فیلمهای دیگری را شایسته حضور در این لیست میدانید؟
عالی بود! 🙂