یکی از شناخته شدهترین اختلالات شخصیتی که به طور مستقیم روابط عاطفی را تحت تاثیر قرار میدهد، اختلال شخصیت خودشیفته است. این اختلال شخصیت، با عنوان شخصیت نارسیستیک Narcissistic Personality Disorder (NPD) شناخته میشود. افراد با شخصیت خودشیفته معمولا روابط عاطفی ضعیفی دارند. آنها از روابط خود برای رسیدن به اهداف شخصی استفاده میکنند. به عنوان مثال، برای داشتن احساس خوب و اعتماد به نفس بالا، یا بهبود وضعیت اجتماعی خود، طرف مقابل را به نوعی درگیر میکنند.
اختلال شخصیت خودشیفته
به یاد داشته باشید که تشخیص هرگونه اختلال شخصیتی باید توسط پزشک متخصص یا روانشناس صورت بگیرد. قطعا افراد غیر متخصص بدون علم روانشناسی قادر نخواهند بود نظر قطعی در این مورد بدهند. همچنین، داشتن تنها چند مورد از علائم به طور سطحی، گواهی بر مبتلا بودن فرد به اختلال شخصیت نمیشود. ممکن است حتی افراد سالم و معمولی نیز تا حدودی برخی از این رفتارها را از خود نشان دهند. تنها در صورتی میتوان از ابتلا بودن یک فرد به نوعی از اختلال شخصیتی اطمینان پیدا کرد که این رفتارها با شدت بالا در زندگی روزمره آنها قابل مشاهده باشد. با این حال، برخی علائم در هر اختلال شخصیتی وجود دارند که به عنوان بارزترین موارد شناسایی میشوند. ما در این مقاله سعی کردیم علائم اصلی اختلال شخصیت خودشیفته را برای شما گردآوری کنیم. تا بهتر متوجه شوید چرا این گونه افراد در روابط عاطفی یا اجتماعی با شکست مواجه میشوند.
نشانههای شخصیت خودشیفته
۱. خودبزرگ بینی یا غرور کاذب
بارزترین نشانه شخصیت خودشیفته، خودبزرگ بینی و اعتماد به نفس بیش از اندازه است. خودشیفتهها به طرز شگفت آوری احساس برتری نسبت به دیگران میکنند. آنها معتقدند که بسیار متفاوت از دیگران یا “خاص” هستند و فقط توسط افراد خاص دیگر قابل درکاند. آنها ترجیح میدهند تنها با افراد سطح بالا از نظر اجتماعی و مالی معاشرت کنند. زیبایی جزو اصلیترین معیارهای آنها برای انتخاب شریک زندگی است. البته نه به قدری که زیباتر از خود فرد خودشیفته باشد. آنها دوست دارند همیشه و در هر موردی در مرکز توجه باشند.
دکتر آنجلا گریس در این باره میگوید، افراد با شخصیت خود شیفته تصور میکنند در هر کاری بهتر از دیگران هستند. آنها حتی برای موفقیتهایی که هرگز کسب نکردهاند نیز به خودشان افتخار میکنند. آنها درمورد دستاوردها و استعدادهای خود اغراق میکنند یا حتی دروغ میگویند. این کار باعث میشود با اعتماد به نفس بالا به نظر برسند. هنگامی که با آنها در مورد کار یا روابط صحبت می کنید، تنها چیزی که میشنوید این است که آنها چقدر به دیگران کمک میکنند. چقدر عالی هستند و افراد زندگی آنها چقدر خوش شانساند که آنها را دارند. آنها از نظر خودشان ستاره بی چون و چرا هستند. بقیه نیز در بهترین حالت، نقش جزئی و ناچیزی در زندگی باشکوه این افراد دارند.
آنها بیش از این که به حرفهای شما گوش کنند، مشغول صحبت کردن درباره خود هستند. دکتر گریس این مشخصه را به عنوان یک اخطار جدی به دو شکل معرفی میکند. اول این که، شریک زندگی خود شیفته شما صحبت کردن در مورد خود را متوقف نمیکند. مورد دوم، او در مورد شما صحبت نمیکند و این موضوع برایش اهمیتی ندارد. در این مواقع باید توجه کنید که وقتی شما درباره خودتان صحبت می کنید چه اتفاقی میافتد. آیا او سوالات بعدی را میپرسد و سعی میکند تا درباره شما بیشتر بداند؟ یا ادامه صحبت را به سمت خود میکشاند؟
۲. نیاز شدید به تایید و تحسین دیگران
احساس برتری یک شخصیت خودشیفته مانند بادکنکی است که به تدریج هوا را از دست میدهد. آنها در ابتدا افرادی با اعتماد به نفس بالا به نظر میرسند. اما اغلب مبتلا به NPD و در واقع فاقد عزت نفس هستند. تعاریف و تمجید کوتاه و گذرا هرگز برای آنها کافی نخواهد بود. خودشیفتگان برای اثبات منیت خود (Ego) به غذای مداوم احتیاج دارند. بنابراین، اطراف خود را تنها با افرادی پر میکنند که به پیوسته از آنها تعریف و تمجید کنند. این گونه روابط کاملا یک طرفه هستند. یعنی خودشیفتگان فقط به دنبال دریافت تحسین هستند. در حالی که، خود هرگز از کسی تعریف و تمجید نمیکنند. اگر یکی از همین افراد به تایید و تحسین شخصیت خودشیفته خاتمه دهد، آنها این رفتار را به عنوان یک خیانت در حقشان قلمداد میکنند.
افراد مبتلا به NPD، معمولا با تحقیر و کوچک نمایی ارزش دیگران، خود را به بالا میکشند. این درحالیست که، بنابر گفته دکتر وایلر، افراد با شخصیت خودشیفته دیگران را به بهانه نداشتن اعتماد به نفس تخریب میکنند.
۳. احساس حق به جانب بودن مداوم
بحث کردن با یک شخصیت خودشیفته غیرممکن است. دکتر تواب میگوید: هیچ بحث و مصالحهای با شخصیت خودشیفته وجود ندارد. زیرا آنها گمان میکنند همیشه حق با آنهاست. خودشیفتگان اختلاف نظرها را درک نمیکنند. آنها در هر بحث و مجادلهای تصور میکنند که به شما حقیقت را میآموزند. اگر شریک عاطفی شما دچار اختلال شخصیت خودشیفته است، ممکن است شاهد علائم زیر باشید:
- او حرفهای شما را نمیشنود.
- شما را درک نمیکند.
- مسئولیت خطاهای خود را نمیپذیرد.
- هرگز سعی نمیکند از خود سازش و انعطاف نشان دهد.
در این شرایط، بهترین راه حل خاتمه دادن به بحث و جدال است. این همان چیزیست که شخصیت خودشیفته را به شدت آشفته میکند. چیزی که یک فرد خودشیفته را آزار میدهد، عدم کنترل طرف مقابل است. هرچه کمتر مبارزه کنید، قدرت کمتری به آنها میدهید.
از آن جا که آنها هرگز فکر نمیکنند ممکن است دچار اشتباه شوند، عذرخواهی نمیکنند. یک شخصیت خودشیفته تصور میکند همیشه حق با اوست و دیگران قادر به فهم او نیستند. بنابراین نیازی به عذرخواهی نمیبیند.
۴. ایجاد احساس وابستگی و نیاز در دیگران
در ظاهر، خودشیفتهها از استراتژیهای رفتاری استفاده میکنند که همه انسانها برای حفظ روابط عاشقانه و جلوگیری از فروپاشی آن، انجام میدهند. این قبیل کارها را «رفتارهای نگهداری شریک عاطفی» مینامند. از جمله شایعترین رفتارهای نگهداری همسر یا معشوقه، تامین مخارج مالی و بر عهده گرفتن هزینههای شخصی اوست. این کار باعث افزایش رضایت فرد مقابل از رابطه و احساس امنیت و وابستگی بیشتر در وی میشود. تعارفهای اغراق آمیز یا دادن هدیههای بسیار گران قیمت و بی دلیل در این گونه روابط بسیار به چشم میخورد.
اگر که این رفتارها از حد معینی فراتر بروند، جزو رفتارهای پرخطر محسوب میشوند. چرا که در بیشتر مواقع جدایی را برای شریک زندگی بسیار دشوار یا پرهزینه میکند. گاهی اوقات نیز دلیل این کارها چیزی جز تهدید و سواستفاده نیست. در ابتدا شاید این طور به نظر برسد که تنها هدف فرد از دادن هدیههای گران یا تقبل هزینههای شخصی، صرفا از روی دلبستگی و بدون هیچ چشم داشتی است. اما این افراد در بیشتر مواقع این کارها را برای تهدید یا ایجاد وابستگی در طرف مقابل انجام میدهند. از طرفی دیگر، آنها با این رفتارها میخواهند به برتری و قدرت خود تاکید کنند.
۵. بهره برداری و سواستفاده از دیگران بدون احساس شرم یا گناه
خودشیفتهها اطرافیانشان را به عنوان وسیلهای برای تامین نیازها یا منافع شخصی خود میبینند. آنها حتی درک نمیکنند که رفتارشان چه تاثیری ممکن است روی طرف مقابل داشته باشد. و اگر در این باره چیزی به آنها بگویید، واقعا منظور و احساس شما را متوجه نخواهند شد. تنها چیزی برای آنها قابل فهم است نیازهای خودشان است.
افراد خودشیفته خود را خاص میدانند. بهمین دلیل، از اطرافیان خود انتظار دارند هر آنچه که میخواهند را برایشان تامین کنند. آنها معتقدند که هرچه میخواهند، باید به دست آورند. آنها انتظار دارند بدون این که چیزی از کسی درخواست کنند، مردم خواسته آنها درک کرده و سریع آن را به جا بیاورند. این تنها ارزش آنهاست. در غیر این صورت اقرار میکنند که به آنها بی احترامی شده یا حقشان سلب شده است. در مقابل، اگر شما از آنها درخواستی داشته باشید یا بخواهید در مقابل کاری که برایشان انجام دادهاید چیزی دریافت کنید، رفتار شما را خودخواهانه یا نامعقول تلقی خواهند کرد. در چنین مواقعی، بهتر است خود را برای رفتاری سرد، خشم یا حتی پرخاشگری آماده کنید!
افراد با شخصیت خود شیفته چگونه از شریک عاطفی خود سواستفاده میکنند؟
برخی از خودشیفتهها انتظار دارند که شما مانند شریک زندگی خود با آنها رفتار کنید تا بتوانند از صمیمیت، وابستگی عاطفی و نیازهای جنسی بهرهمند شوند. در عین حال، خود متعهد نمیشوند و از موقعیتهای بهتر استقبال میکنند. ممکن است متوجه شوید حتی در کنار شما هم به جنس مخالف توجه میکنند. این گونه روابط اغلب یک طرفه هستند. افراد خودشیفته هرآنچه که از شما انتظار دارند را به طور متقابل انجام نمیدهند. آنها تنها در پی منافع خود هستند. اگر در این مورد شکایتی بکنید، معمولا شما را سرزنش میکنند. طوری رفتار میکنند که گویا شما دچار سوتفاهم شدهاید. یا این شما هستید که باعث شدهاید چنین آنها رفتار کنند. آنها میگویند که این مسائل بی ارزش و بیاهمیت هستند. در نهایت باعث میشوند که فکر کنید مقصر همه اینها شمایید.
۶. تحقیر اطرافیان به طور مداوم یا زورگویی
خودشیفتهها هر وقت با کسی که فکر کنند از آنها برتر است روبرو شوند، احساس خطر میکنند. آنها به ویژه از افرادی که به آنها احترام نمیگذارند، تحسینشان نمیکنند، یا آنها را به چالش میکشند، بیزارند. مکانیسم دفاعی شخصیت خودشیفته، تحقیر کردن است. برای آنها تنها راه خنثی کردن برتری و تهدید طرف مقابل، خاموش کردن او است. افراد خودشیفته ممکن است این کار را به روشی حامیانه یا انکارآمیز انجام دهند. آنها طوری وانمود میکنند که گویی طرف مقابل هیچ اهمیتی برایشان ندارد. گاهی اوقات نیز با توهین، داد و فریاد، زورگویی و موارد مشابه، به رفتار تحقیرآمیز خود ادامه میدهند.
۷. تضعیف روحیه و سلب اعتماد به نفس از دیگران
اگر با یک شخصیت خودشیفته ارتباط دارید، جای تعجب ندارد که پس از مدتی احساس کنید دیگر اعتماد به نفس سابق را ندارید. آنها به طرز نامحسوسی روحیه اطرافیان را تضعیف میکنند. هرچه بیشتر اعتماد به نفس را از دیگران بگیرند، احساس برتری و اعتماد به نفس بیشتری در خود مییابند. در واقع، خود شیفتهها از ضعف دیگران تغذیه میکنند. ناگهان متوجه خواهید شد که طرز لباس پوشیدن شما، شغل، معاشرت، تفریح و هرکاری که انجام میدهید برای آنها ناخوشایند است. آنها در هر موردی بهانهای برای انتقاد یا ایراد گرفتن پیدا خواهند کرد. گاهی نیز این کار را با شوخیهای به ظاهر دوستانه یا با طعنه انجام میدهند.
در مقابل، واکنش نشان دادن به این انتقادات یا حرفها، رفتار آنها را تقویت میکند. یک فرد خودشیفته واکنش را به شدت دوست دارد و از آن استقبال میکند. چرا که واکنش طرف مقابل، باعث میشود او در مورد تاثیرگذاری خود بر وضعیت عاطفی دیگران احساس قدرت کند. هرچه بیشتر واکنش نشان دهید، برای تخریب شما انگیزه بیشتری خواهد داشت.
تصور کنید به موفقیتی دست یافتهاید که برای آن بسیار تلاش کردهاید و خوشحالید. یک فرد خودشیفته نه تنها شما را تحسین نخواهد کرد، بلکه تمام تلاشش را میکند تا موفقیت شما را کوچک بیارزش نشان دهد. چنین فردی اگر رقیب شما در محل کار یا تحصیل باشد، دلیل موفقیت شما را نتیجه مشکلات غیر منتظره خود میداند، نه توانایی شما. او اقرار میکند که اگر مریض نبود، اگر به سفر نمیرفت، اگر مشکلی نداشت، یا اگر خودش میخواست، غیر ممکن بود شما بتوانید از او پیشی بگیرید. آنها میخواهند شما بدانید که هرگز نمیتوانید بهتر از آنها باشید. زیرا، از نظر آنها، هیچ کس جز خودشان چنین قابلیتی ندارد.
۸. عدم توانایی در احساس همدلی با دیگران
افراد خودشیفته توانایی هم ذات پنداری با احساسات دیگران را ندارند. آنها نمیتوانند خود را جای دیگران بگذارند و احساس همدلی کنند. آیا وقتی با شریک عاطفی خود در مورد اتفاقات بدی که در محل کار برایتان پیش آمده صحبت میکنید، به آن اهمیت میدهد؟ یا هنگامی که راجع به ناراحتی که دارید حرف میزنید سعی میکند شما را درک کند و تسکین دهد؟
عدم توانایی در برقراری احساس همدلی، یکی از اصلیترین دلایلی است که منجر به فروپاشی روابط عاطفی افراد با شخصیت خودشیفته میشود.
۹. نداشتن دوستان صمیمی
بیشتر افراد خودشیفته توانایی برقراری ارتباط و حفظ دوستیهای بلند مدت را ندارند. اگر کمی دقت کنید متوجه خواهید شد که نزدیکان آنها تنها دوستان موقتی، آشنایان یا اقوام هستند. آنها معمولا به روابط شما با دوستانتان نیز دخالت کرده و به آن لطمه می زنند. یکی از بارزترین رفتارهای شخصیت خود خودشیفته این است که او ادعا میکند شما زمان کافی با وی سپری نمیکنید. یا شکایت میکند که به دوستانتان بیش از او توجه میکنید. در نتیجه، هر وقت بخواهید در کنار دوستان خود باشید، احساس گناه به شما دست خواهد داد. او میخواهد در مرکز توجه شما باشد. اما آیا این افراد خود نیز به همان اندازه به شریک عاطفی خود توجه میکنند؟
۱۰. آسیب پذیری شدید در برابر انتقاد
افراد با شخصیت خودشیفته تحمل شنیدن انتقاد یا نظر مخالف را ندارند. اگر از آنها انتقاد کنید یا اشتباهی را متذکر شوید، با کمال تعجب به شما نگاه خواهند کرد. آنها فکر میکنند غیرممکن است خطایی بکنند و هر آنچه که فکر میکنند و انجام میدهند کاملا صحیح و به حق است. خودشیفتهها در برابر انتقاد، رفتارهایی مانند پرخاشگری، تحقیر و توهین از خود نشان میدهند. در نهایت نیز ممکن است شما را به نادانی یا حسادت محکوم کنند.
اگر بخواهید به رابطه عاطفی با شخصیت خودشیفته خاتمه دهید، او به شدت مخالفت خواهد کرد. در ابتدا ممکن است وعدههای متفاوت بدهد. یا بگوید تغییر خواهد کرد. او برای این که شما را در رابطه نگه دارد، بیش از آن که انتظارش را داشته باشید تلاش خواهد کرد. اگر به رابطهتان ادامه دهید، در ابتدا کارهایی میکند که هرگز نمیکرد. طوری رفتار میکند که شما فکر کنید واقعا تغییر کرده است. اما پس از مدتی متوجه خواهید شد که هیچ تغییری در کار نیست. این رفتارها اغلب برای حفظ قدرت و اعتبار خود فرد است نه به خاطر شما. او اگر شما را از دست بدهد احساس شکست خواهد داشت. برای شخصیت خودشیفته طرد شدن مانند یک فاجعه است.
اگر به اتمام رابطه اصرار کنید و بگویید که مصمم هستید، طوری رفتار میکند که احساس بدی نسبت به خودتان داشته باشید. خود را مانند یک قربانی نشان میدهد و شما را مقصر میداند. در نهایت نیز ممکن است با خشم و توهین رو به رو شوید. چرا که منیت شخصیت خودشیفته را زیر سوال بردهاید. این گونه افراد بلافاصله وارد روابط عاطفی جدیدی میشوند. به این شکل سعی میکنند هم حس حسادت شما را برانگیخته کنند و هم به بهبود منیت خود میپردازند.
سخن پایانی
شما نمی توانید فردی را که دچار اختلال شخصیت خودشیفته است تغییر دهید. آنها هرگز با شما هماهنگ نخواهند شد و با تجربیات شما همدلی نخواهند کرد. ممکن است مدتی پس از تعامل با آنها احساس پوچی کنید. خودشیفتهها معمولا در روابط عاطفی احساس رضایت ندارند. زیرا هیچ چیز برای آنها به اندازه کافی خوب نیست. اساسا، شما نیز هرگز برای آنها کافی نخواهید بود. زیرا آنها در اعماق وجودشان حتی خود را نیز کافی نمیبینند. فراموش نکنید که شما مسئول رفتار کسی نیستید. اما باید از خود در برابر آسیبهای عاطفی و روانی محافظت کنید.
منابع: psychologytoday.com، helpguide.org، healthline.com
در مالتینا بلاگ بیشتر بخوانید:
افراد درون گرا و برون گرا را بهتر بشناسید
تست شخصیتشناسی دیسک DISC | شما کدام هستید؟
خیلی کامل و واضح و روان بود
ممنون
این مصیبت بر سر من هم امده و سه سال در رابطه با مردی . قوی . به لحاظ اجتماعی در جایگاه بالا بودم به زوررر خودم رو از رابطه بیرون کشیدم اما هنوز هم ترمیم نشده ام .
متاسفانه من عاشق یک مرد بسیار قوی و ثروتمند ولی با اختلال شخصیت خودشیفته هستم به شدت در حال تلاش هستم که فراموشش کنم با زورررر توانستم ازش جدا بشم ولی هرشب گریه میکنم هرشب ایکاش خیلی زود فراموشش کنم